رمانسرا
دانلود رمان جدید رمان عاشقانه
رمانسرا
دانلود رمان دو رگه pdf از جنیفر ال. آرمنتروت

دانلود رمان دو رگه pdf از جنیفر ال. آرمنتروت

با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر

ژانر رمان: بزرگسال، دارک، خون آشامی

خلاصه رمان دو رگه

در سرزمینی که دو رگه‌ها با تقدیر تاریک به دنیا میان، الکس آندروس مثل زخمی باز نفس می‌کشه. خون انسان و خدا در وجودش می‌جوشه و اونو میان ترس و امید معلق نگه می‌داره. او Sentinelها رو می‌خواد؛ شکارچیان سایه‌ها، دشمنان دایمون‌ها. اما گذشته، مثل باری سنگین، شونه‌هاشو رها نمی‌کنه: مادری که رفت و دردی که موند. آیدن، با نگاه‌هایی که حرف نمی‌زنن اما می‌سوزونن، راهنمای اونه. قانون فاصله می‌خواد، اما دل منطق نمی‌فهمه. آتشی که بینشونه، آرام و بی‌صدا، همه‌ چیز رو تهدید می‌کنه …

قسمتی از رمان دو رگه

از هامر پیاده شدم و دنبال آیدن به خوابگاه دختران رفتم. تنها کسانی بودیم که در راهروهای ساکت حرکت می‌کردیم. چون تابستان تازه شروع شده بود، فقط چند دانش آموز در محوطه پرسه می‌زدند. ـ برو خودتو تمیز کن یه کم دیگه برمی‌گردم دنبالت. لحظه‌ای ایستاد. ـ یه چیزی برای پوشیدن واست پیدا می‌کنم و می‌ذارم روی میز. زبانم بند آمده بود پس فقط سری تکان دادم. حتی با اینکه سعی داشتم احساساتم را سرکوب کنم، بعضی از آن‌ها سرریز شدند. سه سال پیش تمام آینده‌ام به طور بی‌نقصی برنامه ریزی شده بود. تمام مربیان کاوننت، در تمام دوره‌های آموزشی، از مهارت‌هایم تقدیر می‌کردند. حتی به من گفتند که می‌توانم به یک سنتینل تبدیل شوم. سنتینل‌ها بهترین بودند و من قرار بود یکی از بهترین‌ها باشم. این سه سالی که بدون تمرین گذشت، باعث شد از همه‌ی دورگه‌ها عقب بمانم. در خوش‌ بینانه ترین حالت، یک عمر بردگی در انتظارم بود، آینده‌ای که نمی‌توانستم با آن رو به رو شوم. اینکه تحت اراده‌ی اصیل‌ها

باشم و هیچ کنترلی بر روی خودم و نظرهایم برای هیچ کاری نداشته باشم، مرا تا سر حد مرگ می‌ترساند. در صورتی که به اراده‌ی کاملم برای شکار دایمون‌ها نیاز داشتم. جنگیدن با آن‌ها در خونم بود، اما بعد از دیدن آنچه برای مامان اتفاق افتاد، این تمایل به اوج خود رسید. فقط کاوننت می‌توانست راه رسیدن به هدف‌هایم را فراهم کند و اکنون دایی اصیلم، آینده‌ام را در دست داشت. وقتی در اتاق‌های آشنا قدم می‌زدیم قدم‌هایم سنگینتر به نظر می‌رسید. اتاق‌ها کاملا مبله و بزرگتر از چیزی که به یاد داشتم به نظر می‌رسیدند. هر اتاق یک فضای نشیمن، اتاق خوابی با اندازه‌ی معقول و یک حمام داشت. کاوننت، فقط بهترین‌ها را به دانش آموزان خود ارائه می‌داد. دوشی طولانی گرفتم و از احساس تمیزی دوباره لذت بردم. بعد از حمله‌ی دایمون که با مقدار کمی پول به جاده زدم، زنده ماندن برایم به چیزی مهمتر از دوش گرفتن تبدیل شده بود. وقتی مطمئن شدم همه‌ی چرک‌ها شسته شده‌اند، لباس‌های مرتب و تمیزی را روی میز کوچک جلوی

کاناپه پیدا کردم. وقتی آن‌ها را برداشتم، فهمیدم لباس‌های آموزشی کاوننت هستند. شلوارش حداقل دو سایز برایم بزرگ بود، اما شکایتی نداشتم. آن‌ها را به طرف صورتم بالا آوردم و بو کردم. بوی تمیزی می‌دادند. گردنم را خم کردم. دایمون همانجا، جایی که گردن به ترقوه می‌رسید مرا تگ (نشانه گذاری یا گاز توسط دایمون‌ها) کرده بود. زخمش تا یکی دو روز آینده قرمز و متورم باقی می‌ماند، سپس به جای زخم کمرنگتری تبدیل میشد. جای گاز یک دایمون هرگز مثل قبل ترمیم نمی‌شد. ردیف‌های تقریباً یکسان از زخم‌های کوچک مانند دندان که باعث می‌شد حالت تهوع بگیرم و مرا یاد یکی از مربیان قدیمی‌ام می‌انداختند. او زنی زیبا و مسن بود که بعد از جنگی سخت با یک دایمون، بازنشسته شده بود و دفاع پایه را آموزش می‌داد. بازوانش پر از علائم هلالی شکل کمرنگی بود که کمی روشنتر از رنگ پوستش بودند. یکبار تگ شدن به اندازه کافی بد هست… نمی‌توانستم تصور کنم برای او چه حسی داشته. دایمون‌ها می‌خواستند با کشیدن تمام اِثِر بدنش او را تبدیل کنند …

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
در سرزمینی که دو رگه‌ها با تقدیر تاریک به دنیا میان، الکس آندروس مثل زخمی باز نفس می‌کشه. خون انسان و خدا در وجودش می‌جوشه و اونو میان ترس و امید معلق نگه می‌داره. او Sentinelها رو می‌خواد؛ شکارچیان سایه‌ها، دشمنان دایمون‌ها. اما گذشته، مثل باری سنگین، شونه‌هاشو رها نمی‌کنه: مادری که رفت و دردی که موند. آیدن، با نگاه‌هایی که حرف نمی‌زنن اما می‌سوزونن، راهنمای اونه. قانون فاصله می‌خواد، اما دل منطق نمی‌فهمه. آتشی که بینشونه، آرام و بی‌صدا، همه‌ چیز رو تهدید می‌کنه ...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    دو رگه
  • ژانر
    بزرگسال، دارک، خون آشامی
  • نویسنده
    جنیفر ال. آرمنتروت
  • ملیت
    خارجی
  • ویراستار
    رمانسرا
  • صفحات
    591
لینک های دانلود
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • admin
  • 6 بازدید
  • برچسب ها:
دیگر نوشته های
موضوعات
ورود کاربران

کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانسرا " میباشد.