رمانسرا
دانلود رمان جدید رمان عاشقانه
رمانسرا
دانلود رمان دوازده ثانیه pdf از صاحبه پور رمضانعلی

دانلود رمان دوازده ثانیه pdf از صاحبه پور رمضانعلی

با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر

ژانر رمان: عاشقانه، معمایی

خلاصه رمان دوازده ثانیه

نور مهتاب روی حیاط خانه‌ی قدیمی افتاده بود وقتی پدر و عموی طیّان خبر از وصلت با غنچه دادند. طیّان لبخند نزد. چند ساعت بعد، زمین لرزید. خانه فرو ریخت. شهر خاموش شد. اما او، که برای فرار از حرف‌ها به پشت‌بام رفته بود، زنده ماند. در میان آوار و خاکستر، صدای ناله‌ی مردم بود که نگذاشت برود. ماند تا نجات دهد. در همان روزهای تلخ، مریم را دید — زنی با چشمانی که انگار ویرانی را تاب می‌آوردند. عشق، در میانه‌ی ویرانه‌ها زاده شد. ولی مریم در شبی سرد رفت. حالا، پانزده سال بعد، طیّان از آن‌سوی دنیا، از آمریکا، هنوز به بم فکر می‌کند …

قسمتی از رمان دوازده ثانیه

-رگ شریانیه… یا خدا دکتر رو صدا کن. صدای مضطرب شبیه به فریاد یک زن می‌آید. صدایی که بوی مرگ می‌دهد. جان می‌کنم‌ تا چشم هایم را باز کنم. خبری از دیوار سفید و مهتابی در بالای سرم نیست. در چادر امداد روی زمین دراز کشیده‌ام. بیشترین امکانات برانکارد زیرم است. دستم را به سرم می‌گیرم و به سختی بلند می‌شوم. بلند می‌شوم و خونی که از رگ گردن پاره شده دختر کوچولوی رو به رویم می‌جهد باعث می‌شود دوباره چشم ببندم… دست‌هایم یخ می‌زند و جرئت چشم باز کردن ندارم اما بالآخره بازش می‌کنم. می‌شناسمش عسل است، دوست مونا و همسایه ما سر پرستار روی سینه عسل فرود می‌آید. چیزی از مانتوی سفید رنگش نمانده و یک دست سرخ شده از خون عسلی که بدجور با شیرین زبانی‌هایش دلبری می‌کرد. بغض گیر کرده در گلویم تا خفه‌ام نکند دست بر نمی‌دارد. کاش نفسم را بگیرد و این عذاب تمام شود. کاش حداقل بشکند! فریاد شود تا عربده بزنم سر عالم و آدم. آن قدر بلند که خدا صدایم را بشنود.

بشنود که طیان کمرش شکسته و دیگر نمی‌تواند قد راست کند. این زندگی بیهوده را چرا به من بخشیده؟ چهار دست و پا سمت جایی که عسل دراز کشیده می‌روم. صدایم در نمی‌آید و طوری آهسته حرف می‌زنم که بعید می‌دانم صدایم را بشنود. -خانم نفس می‌کشه؟ زندس؟ سرش را بالا می‌آورد و به هق هق می‌افتد. به صورت معصوم عسل که به قطره‌های خون مزین شده نگاه می‌کنم. بیشتر نزدیک می‌شوم و این بار بلندتر کنار گوش پرستار می‌گویم: بلدی آدم بکشی؟! یک باره در جایش می‌نشیند. موهای مواجش از کنار مقنعه بیرون زده. چشم‌های قهوه‌ای بدون حتی ذره‌ای آرایشش از گریه به خون نشسته. صدایش می‌لرزد وقتی جوابم را می‌دهد. -حالت خوبه؟! به عسل نگاه می‌کنم که حالا مطمئنم نفس نمی‌کشد و بعد دوباره به پرستار چشم می‌دوزم. -آره خوبم هیچ جام درد نمی‌کنه. دست‌های آغشته به خونی که حالا بیشترش خشک شده بالا می‌آورم. از خون مونا، عسل و شاید هم مامان! -خوبم ولی با همین دو تا دست جنازه یه دونه خواهرم رو از زیر آوار بیرون کشیدم…

به عسل اشاره می‌کنم. -عسل دوست مونای ماست. خنده‌ای از به یادآوری خاطرات نه چندان دور روی لبم می‌آید. -خواهرمو وقتی دست مامانم سفت دورش بود کشیدم بیرون. نرفتم جلوتر، نکشیدم جلوتر برم. نرسیدم به عمه نسیبه، خاله مینو… به صورت منی که حتی اشک نمی‌ریزم زل زده و قطرات درشت اشک از چشم‌هایش می‌چکد. آری مرگ بی شک همین است. این که نفس بکشی و اوج خواسته‌ات نفس نکشیدن باشد. زنده باشی و دلت برای رفتن زیر خاک پرپر بزند. -کمکم کن… این بالا نفس کشیدنم اضافه‌س. حالا او دست‌هایش را بالا می‌آورد. دست‌هایی که چیزی از سفیدی‌اش نمانده. با صدایی که گرفته می‌گوید: امروز با همین دست‌ها می‌دونی چند تا تن سرد رو لمس کردم؟ می‌دونی رسیدم به خونه مادربزرگم و حتی نمی‌دونستم اونجاست؟ هیچی از حوض خونه نمونده بود، از خودشم… شاید خانواده‌م دارن با یه ساعت فاصله نفس می‌کشن ولی من امروز با تمام وجود بی‌کسی رو لمس کردم؛ وقتی یه بچه خیلی کوچیکتر از تو …

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
نور مهتاب روی حیاط خانه‌ی قدیمی افتاده بود وقتی پدر و عموی طیّان خبر از وصلت با غنچه دادند. طیّان لبخند نزد. چند ساعت بعد، زمین لرزید. خانه فرو ریخت. شهر خاموش شد. اما او، که برای فرار از حرف‌ها به پشت‌بام رفته بود، زنده ماند. در میان آوار و خاکستر، صدای ناله‌ی مردم بود که نگذاشت برود. ماند تا نجات دهد. در همان روزهای تلخ، مریم را دید — زنی با چشمانی که انگار ویرانی را تاب می‌آوردند. عشق، در میانه‌ی ویرانه‌ها زاده شد. ولی مریم در شبی سرد رفت. حالا، پانزده سال بعد، طیّان از آن‌سوی دنیا، از آمریکا، هنوز به بم فکر می‌کند ...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    دوازده ثانیه
  • ژانر
    عاشقانه، معمایی
  • نویسنده
    صاحبه پور رمضانعلی
  • ملیت
    ایرانی
  • ویراستار
    رمانسرا
  • صفحات
    1076
خرید کتاب
30,000 تومان
دانلود بلافاصله بعد از پرداخت
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • admin
  • 8 بازدید
  • 30,000 تومان
  • برچسب ها:
موضوعات
ورود کاربران

کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانسرا " میباشد.