رمانسرا
دانلود رمان جدید رمان عاشقانه
رمانسرا
دانلود رمان تنهایی ماهتینار  pdf از رهایش

دانلود رمان تنهایی ماهتینار  pdf از رهایش

با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر 

ژانر رمان: عاشقانه، اجتماعی

خلاصه رمان تنهایی ماهتینار 

تنهایی ماهتینار روایتگر زندگی یک خانواده پرچالش‌‌ و حاشیه‌ست که بیشتر داستان‌ و ما از دید مهرجو می‌خونیم؛ شخصیت مرد داستان که وکیل دادگستریه و سرش تا حدودی برای دردسر درد می‌کنه. تو این داستان با مهرجو همراه می‌شیم تا آشنا بشیم با چالش‌های خانوادگیش، با گذشته‌ای که اتفاق افتاده و پیامدهاش تا زمان حال و آینده امتداد داره. گه‌گاهی هم گذری می‌زنیم به پرونده‌ها و شغلش و درنهایت زندگی شخصیش.

رمان های پیشنهادی:

دانلود رمان جا مانده

دانلود رمان دیوانه رقاص

قسمتی از رمان

مهرجو رو به او کرد. صبح اول وقت دادخواست و تنظیم میکنم. البته فکر کنم پارسال یکی تنظیم کرده بودم، نه؟ منیره سر جنباند «بله خودتم نذاشتی تا تهش برم! ولی این بار دیگه …. دیگه غلط بکنم. شما برو جلو، منم پشتتم. نه. من میرم جلو، شمام پشتم بیا. فقط این که… یه امشب و نمیشه به خاطر من و ساعد کوتاه بیای؟ زن پشت دست بر لبهایش گذاشت و از بینی نفس های عمیق صداداری کشید. مهرجو دست از جیب درآورد و بازوی او را چسبید. زشته جلو فک و فامیل. فک و فامیلم مهم نباشن، زشته شما الآن با این عصبانیت بری بشینی تو کنج تنهاییت و غصه بخوری، این آقا بره بره ی بریون و سبزی پلو بخوره و وسط مجلس قر بده و عین خیالشم نباشه. صدای خنده ی دختر خاله ها بالأخره بلند شد. مهرجو با لبخند نگاهی به آنها انداخت، چهره ی شاکی پدرش را هم از نظر گذراند و بعد مادرش را به سمت اتاقی که از آن بیرون آمده بود، هدایت کرد.

بیا قربونت برم. بیا این مانتو و شال و در بیار. حیف نیست این همه وقت گذاشتی لباس به این فاخری و شیکی دوختی، حالا دو دیقه، چهار نفر ببینن و تموم؟ تازه اول جشنه. شما نباشی که نمیشه. باز عموی داماد نباشه یه چیزی. زن عمو اصلاً محاله مجلس و ترک کنه. به مهرداد و خاله و دخترها که رسیدند، زن با کیفش شوهرش را به کناری هل داد تا راه باز کند. مهرجو دست بر پشت خاله اش گذاشت و با تکان سر مادرش را به او و بچه هایش سپرد، بعد انگشت اشاره به سمت پدرش گرفت. تموم حق و حقوقش و تمام و کمال میدی! همین فردا اول وقت! مهرداد با فشردن لبهایش به هم لبخندش را جمع کرد، انگشت شست به سمت پسرش گرفت و از اتاق که دور میشد، «چشم» کشیده و بلندی بر زبان راند. مهرجو چشم بست، دست پس گردن گذاشت و سر به تأسف تکان داد. لحظه ای بعد تقه ای به در اتاق زد و پا به آن گذاشت صدای فین فین منیره فضا را پر کرده و مشخص بود دوباره به گریه افتاده است.

با ورود مهرجو، نگاه ها به سمت او رفت و او قدم جلو گذاشت. نگاهش وقت پرسیدن سؤال به خاله مرضیه اش بود. «چی شده؟ به جای خاله دختر بزرگش ندا جواب داد: «سر کادو حرفشون شده. اخم به چهره ی مهرجو نشست به مادرش و خاله که روی دو صندلی کنار هم نشسته بودند نزدیک شد و این بار خیره به منیره پرسید: سر چی کادو دقیقاً؟ زن دستمالی زیر بینی اش کشید و سعی کرد ریمل شره کرده زیر چشمانش را پاک کند. مرضیه به جای او توضیح داد: «بابات و میشناسی دیگه خاله. برداشته نصف کادو رو داده باقیش و ورداشته. مهرجو ناباور نگاهی به در اتاق انداخت، انگار پدرش هنوز همان جا میان چهارچوب در ایستاده است و حالا نگاه مبهوت او را می بیند. یعنی چی؟ یه جوری تعجب می کنی انگار بابات و نمی شناسی، مهرجو. منیره خشمگین و با صدایی که تلاش داشت پایین نگهش دارد گفت و رو به یکی از خواهرزاده هایش کرد.

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
تنهایی ماهتینار روایتگر زندگی یک خانواده پرچالش‌‌ و حاشیه‌ست که بیشتر داستان‌ و ما از دید مهرجو می‌خونیم؛ شخصیت مرد داستان که وکیل دادگستریه و سرش تا حدودی برای دردسر درد می‌کنه. تو این داستان با مهرجو همراه می‌شیم تا آشنا بشیم با چالش‌های خانوادگیش، با گذشته‌ای که اتفاق افتاده و پیامدهاش تا زمان حال و آینده امتداد داره. گه‌گاهی هم گذری می‌زنیم به پرونده‌ها و شغلش و درنهایت زندگی شخصیش.
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    تنهایی ماهتینار
  • ژانر
    عاشقانه، اجتماعی
  • نویسنده
    رهایش
  • ویراستار
    رمان سرا
  • صفحات
    2226
خرید کتاب
60,000 تومان
دانلود بلافاصله بعد از پرداخت
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • admin
  • 4 بازدید
  • 60,000 تومان
  • برچسب ها:
دیگر نوشته های
موضوعات
ورود کاربران

کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانسرا " میباشد.