رمان سرا
دانلود رمان جدید رمان عاشقانه
رمان سرا
دانلود pdf رمان رویا فروش از R_ar با لینک مستقیم

دانلود رمان رویا فروش pdf از r_ar برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی

برف ریز و یک دستی می بارید. از آن برف هایی که مامان همیشه می گفت قصد ماندن دارد. نیکا خیلی سخت حواسش را روی کتاب ادبیات متمرکز می کرد اما نگاهش، مثل بیست و چهار جفت نگاه دیگر گاهی به سوی پنجره متمایل می شد و شوقی پچگانه زیر پوستش می دوید. دبیر ادبیات بر خلاف طبع لطیف درسش، خشن و سختگیر بود و با چشم غره های مداوم کارش را پیش می برد. انگار نه انگار برف می بارید! سوده کلافه روی نیمکت جا به جا شد و دست از سایه زدن گلی که روی میز کنده بود برداشت: حالم از استعاره بهم می خوره.

خلاصه رمان رویا فروش

کیوان که حسابی حالش از سیم حامل جریان بهم میخورد دفتر را گوشه ای انداخت و دوباره به پوسترش خیره شد.
تموم شد؟ کیوان آهی از ته دل کشید توپ والیبال را از پشت تخت بیرون آورد و به طرف پوستر روی دیوار پرتاب کرد. توپ زرد و آبی به دماغ سیاه رپر خورد. بذار چشمم به چشم این دانشمندا بیفته انقدر میزنمشون که هر چی شر و ور بافتن یادشون بره نیکا نفس عمیقی کشید و گذاشت بوی مهمانی مسیرش را به درون وجودش باز کند.

بوی مهمانی آمیخته ای از بوی عطر و حمام دم گرفته بود که همیشه قبل از مهمانی رفتن در خانه می پیچید وقتی این بو با صدای تق تق کفش های پاشنه بلند مامان همراه می شد نیکا عمیقا احساس خوشحالی میکرد ساحل با یک پیراهن بلند زرشکی جلوی در اتاق ایستاد چطوره؟ کیوان سوتی زد مامان خوشگلا رو دستگیر میکنن. نیکا هم با لبخند سری تکان داد میخوای موهاتو بالا جمع کنی یا بریزی رو شونه هات؟

ساحل مثل هیجده ساله های مردد بینی اش را کج کرد و پرسید: تو چی می گی؟ نیکا که طرفدار پر و پا قرص موهای پریشان بود نظر داد همینجوری بذار باشه فقط چتری هاتو کج سشوار بکش. بیا خودت درستش کن. وقتی بالاخره ساحل و رهام راهی شدند نیکا تلویزیون را غصب کرد روی یکی از کانال های آهنگ گذاشت و منتظر شد یکی از آهنگهای محبوبش پخش شود. کیوان بالاخره با دانشمندها مذاکره کرد و دفتر فیزیک را داخل کوله اش انداخت.

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
برف ریز و یک دستی می بارید. از آن برف هایی که مامان همیشه می گفت قصد ماندن دارد. نیکا خیلی سخت حواسش را روی کتاب ادبیات متمرکز می کرد اما نگاهش، مثل بیست و چهار جفت نگاه دیگر گاهی به سوی پنجره متمایل می شد و شوقی پچگانه زیر پوستش می دوید. دبیر ادبیات بر خلاف طبع لطیف درسش، خشن و سختگیر بود و با چشم غره های مداوم کارش را پیش می برد. انگار نه انگار برف می بارید! سوده کلافه روی نیمکت جا به جا شد و دست از سایه زدن گلی که روی میز کنده بود برداشت: حالم از استعاره بهم می خوره.
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    رویا فروش
  • ژانر
    عاشقانه
  • نویسنده
    R_ar
  • ملیت
    ایرانی
  • ویراستار
    رمان سرا
  • صفحات
    288
خرید کتاب
39,800 تومان
دانلود بلافاصله بعد از پرداخت
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • admin
  • 306 بازدید
  • 39,800 تومان
  • برچسب ها:
مطالب مرتبط
موضوعات
ورود کاربران

کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان سرا " میباشد.