دانلود رمان آبشار طلایی pdf از zk برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
دکتر شهراد ماجد، یه جراح زبردست که تو دنیای پزشکی کسی نیست که اسمشو نشنیده باشه. یه پزشک جوون اما فوقالعاده با مهارت که تا حالا حتی یه عمل ناموفق هم نداشته و اسمش برای راضی کردن هر کس که دنباله زیباییه، کفایت میکنه تا میلیون میلیون پول خرج کنه. زن ها تمام تلاششون رو میکنن که اون دکتر جراحشون باشه حتی خیلی ها پول عملاشون رو قرض میکنن تا پروندشون رو دکتر ماجد قبول کنه.
ترسیدنم دست خودم نبود اگه صبر می کردین خودم داشتم عذرخواهی میکردم …..چه خوب که همان لحظه به سرویس بهداشتی رسیدند چرا که صبرش بدجوری سرا آمده بود. چرخید و همانطور که انگشت اشاره اش را مقابله دنیز تکان می داد، عصبانی غرید؛ اولین قانون وقتی کنار منی از هیچ چیز و هیچکس معذرت نمیخوای شرمنده و خجالت زده هم اصلاً نمیشی چون وقتی پیشه یه مردی مثله من وایسادی نیاز نیست برای هیچی به جنب و جوش بیفتی حتی اگه بدترین کار ممکن هم کرده باشی.
سر پایین نمی گیری و خودتو پیشه چهارتا غریبه و آشنا کوچیک نمی کنی. اگه لازم باشه من خودمو پایین میارم اما تو حق این کارو نداری حق نداری ارزش خودتو پایین بیاری… افتاد؟! یک لحظه چشمانه دنیز درخشید اما سپس اخم جایگزینش شد و گفت: زیادی برای یه زن به قول خودتون زشت مایه نمیذارید؟! زیاده روی کرده بود؟ شاید ولی به هر حال مجبور بود. دیشب این زن به نظرش زیبا آمده بود و این زنگ خطر بزرگی بود!
برای همین تا زمانی که این فکر از سرش می افتاد آنقدر این کلمه را در ذهن و بلند تکرار میکرد تا بتواند مغز و قلبش را گول بزند….با یک قدم بلند فاصله اش را با دنیز به کمترین حالت رساند و خیره در چشمانش پرسید، اوکی من بی تعادل خودت دقیقاً چی هستی؟ به لحظه هر چی دوست داری میگی و با نفرت نگاهم میکنی اما دو دقیقه بعد دوباره فعل هاتو جمع میبندی و خودتو کنترل می کنی تا محترمانه باهام حرف بزنی و از اونجایی که به نظر نمی رسه آدمه بی تعادلی باشی پس حتما دردت به چیز دیگه ببینم نکنه… نکنه تو از من خوشت اومده؟ هومم ؟!