دانلود رمان درناز pdf از غزاله جعفری برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
درناز دختری مستقل که ابتدای ورودش به محلهای پائین شهر، دشمنیِ گنده لات محل را برای خود میخرد. در این بین، عشق قدیمیاش را میبیند…
آفتاب کم جان غروب، روی خانه افتاده بود و من همچنان گوشه ی اتاق کز کرده بودم. اتفاقی که افتاد عقل را از سرم برد. دوباره نگاهم به لباس ها افتاد. به سرعت تن عریانم را با لباس ها پوشاندم. به قطره های خونی که فرش مندرس را رنگین کرده بود نگاهی کردم. چشم روی طاقچه گرداندم. خوب می دیدم چاقویی را که با نقش و نگار فراوان گوشه ی طاقچه خودنمایی می کرد. میان مشتم فشردم و سبک
سنگینش کردم. روی رگ دستم گذاشتم. صدایش برای بار هزارم توی سرم اکو شد!! وقتی با لحن بدش از زیبایی ام می گفت… از استیلم… تنها راهم همین بود. مصمم بودم در انتخابم. دیگر نمی خواستم این زندگی رو… حال که بلایی به این بزرگ در آمده بود می رفتم و می دانستم سمت چه گناه عظیمی می روم. دستانم لرزید و چاقو را پرت کردم. صدای هق هقم بلند شد. گوشه ای نشستم زانوانم را بغل زدم و سرم
را پایین انداختم اما کمی بعد دوباره سمت طاقچه رفتم تمام وسایلش را زیر و رو کردم. تا بالاخره پیدا کردم چیزی که می خواستم. چند بسته قرص مختلف، بسته ها رو چنگ زدم و سمت روشویی کنار اتاق قدم برداشتم. لیوان زرد و کثیفی را برداشتم پر از آب… سر جایم برگشتم و قرص ها رو خالی کردم داخل لیوان، چهره ی مادرم جلوی چشمم می رقصید. لیوان رو تکانی داده و بینی ام رو سفت گرفتم، هر لحظه ممکن بود…