پست های ویژه
دانلود رمان مرگ جسم من pdf از فاطمه عابدین زاده برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
مرگ جسم من سه گونه میمیرد: مرگ روحم_مرگ تنهاییم_مرگ جسمم… مرگ روحم: شکستن غرورم. مرگ تنهای: یتیم بودنم. مرگ جسمم: دوری ازدنیای دخترانم. دنیام جسمم بامرگ همراه است. دختری یتیم به اسم سحر با هزار زحمت مدیر موسسه راضی میکنه تا کار کنه. بلاخرم میشه، ولی مدیر اون موسسه کاری میکنه که نباید بشه. بلاخره نوری تو زندگیش دیده میشه…
“سحر” بعد نیم ساعت رسیدیم به یک باغ خیلی بزرگ و زیبا در حیاط با یه دستگاه کوچیک توسط مهران باز شد تو فیلم ها دیده بودم ولی از نزدیکن برای اولین بار بود می دیدم وقتی وارد باغ شدیم محو زیبایی باغ شدم پر از درخت های سر ب فلک کشیده پر از گل و گیاه به طرز زیبایی باغ رو ریسه کشیده بودن لامپ های توپی شکل که هر کدوم ب یک رنگ بود میزو صندلی با صدای مهران که گفت: از این طرف. همین طور که به طرف عمارت
می رفتم به رقص مسخره دختر و پسرهای وسط پیست نگاه می کردم که دخترها به صورت ناجوری لباس های کوتاه و باز پوشیده بودن تمام بدنشون رو نمایش گذاشته بودن برای اقایون اوف اقایونم که نابودی نمی کردن با لذت خودشون رو به خانم ها می چسبندن اصلا براشون مهم نبود. با ضربه ای که به صورتم خورد اخ بلندی گفتم. سربالا اوردم که دیدم تو بغل مهران هستم… دست پاچه عقب امدم گفتم ببخشید. مهران: کوری مگه بجای دید زدن
مردم جلو پات رو نگاه کن، برو لباست رو عوض کن ببرمت پیش نگین باید برم پیش مهمون ها تا اینجا هم کلی دیر کردم بخاطر جنابعالی. با حرص به طرف اتاق رفتم پسره. بیشعور انگار من بهش گفتم منو ببر ارایشگاه خوبه اون اسرار کرد تا رفتم… احمق. مانتو رو از تنم در اوردم رفتم جلو اینه خودم رو نگاه کردم یه تونیک قرمز مشکی تنم بود که بلندیش تا نزدیک زانو بود روی بالاتنه بصورت زیبایی کار شده بود که جلوه قشنگی بهش داده بود…
