رمان سرا
دانلود رمان جدید رمان عاشقانه
رمان سرا
دانلود pdf رمان محکوم به اعتراف از زهرا عبدی

دانلود رمان محکوم به اعتراف pdf از زهرا عبدی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی

دختری به اسم رزا، که در سن پایین دچار یک خطا یک اشتباه یا حتی یک جرم می شود، جرمی که سنگین است، جرمی که او را با قانون و پلیس روبه رو می کند، جرمش بسیار وقیح و غیر قانونی است ولی خب، چاره چیست؟! او فقط ۱۷سال دارد، با تصورات منفی و غلط دخترانه اش، که فکر می کنید می تواند از الان، آزاده باشد و برود دنبال کار، خیر تمام تفکراتش او را درون یک منجلابی میاندازد وگناهش هم سادگی وجهالت بچگانه اش است، سرنوشت او را محکوم به اعتراف می کند آن هم ۵سال، ۵سالی که…

خلاصه رمان محکوم به اعتراف

از زبان (رزا) کلافه نگاه دستبند کردم و بعد نگاه همون سرباز خانم. چنان اخم کرده بود و بیا و ببین… من قاتل زنجیره ای هستم که خودم هم خبر ندارم. لعنتی مگه چی میشه که دو دقیقه این دستبند رو از دستم در بیاری آخه من مگه مرض دارم پا به فرار بذارم حالا هم صدرصد با شماها همکاری قراره بکنم دیگه باز چی می خوایید؟ لب زدم میدونم خواسته ای زیادی ولی خب می شه این دستبند رو از دستم باز بکنی؟ خیلی مچ دستم درد می کنه!!!

برگشت و عمیق نگاهم کرد و گفت: نمیشه زیاد هم حرف نزن. ناراحت گفتم: لطفااا… _خانم اصرار بی فایدست. غم زده نگاهم رو ازش گرفتم، خدایا به چه گناه،به چه جرم آخر به این دام عذاب گرفتار شدم… لحظه ای نیست که به غم و بدبختی و دردهای بی پایان دلم فکر نکنم… اصلا مگه میشه، ممکن که فکر نکنم… نگاهم رفت سمت سرگرد که خیلی جدی داشت با سروان و سرهنگ صحبت می کرد، خیره خیره نگاهش کردم، اصلا نفهمیدم که دارم

چند دقیقه نگاهش می کنم، نا خدآگاه بود نگاهم دست خودم نبود، از بی حوصلگی و کلافگی نگاهم رفت سمت سرگرد، چاره چی بود؟ نگاهش نکنم یعنی؟ مگه ممکنه… اون هم من… خندم گرفته بود، جدا از بدبختی خود، درگیری هم داشتم که… خودم خبر نداشتم. یک دستش داخل جیب بود، یک دستش هم روی فکش… ژستش خیلی جذاب بود تا حالا همچین مرد جذابی رو ندیده بودم که اینقدر خاص باشه، جناب سرگرد هم خیلی جذاب و خاص بود..

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
دختری به اسم رزا، که در سن پایین دچار یک خطا یک اشتباه یا حتی یک جرم می شود، جرمی که سنگین است، جرمی که او را با قانون و پلیس روبه رو می کند، جرمش بسیار وقیح و غیر قانونی است ولی خب، چاره چیست؟! او فقط ۱۷سال دارد، با تصورات منفی و غلط دخترانه اش، که فکر می کنید می تواند از الان، آزاده باشد و برود دنبال کار، خیر تمام تفکراتش او را درون یک منجلابی میاندازد وگناهش هم سادگی وجهالت بچگانه اش است، سرنوشت او را محکوم به اعتراف می کند آن هم ۵سال، ۵سالی که...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    محکوم به اعتراف
  • ژانر
    عاشقانه، معمایی، پلیسی
  • نویسنده
    زهرا عبدی
  • ملیت
    ایرانی
  • ویراستار
    رمانسرا
  • صفحات
    353
لینک های دانلود
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • admin
  • 1,408 بازدید
  • برچسب ها:
مطالب مرتبط
موضوعات
ورود کاربران

کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان سرا " میباشد.