پست های ویژه
دانلود رمان وکیل pdf از شهلا ابراهیمی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
درباره دختر خانمیه که در سن کم به اجبار خانواده ازدواج می کنه و البته انتخابی نامناسب و بعد از ازدواج تصمیم به ادامه تحصیل می گیره و…
چند روز بعد عباس سفری به ایتالیا داشت و چون سفرش بیش از یک ماه طول می کشید،از فائزه و عزیز خواهش کرد پیش محبوبه بیایند تا تنها نماند. خانم و آقای جعفری، همسایه ی جدیدشان نیز در خانه بودند که سبب می شد خیالش راحت تر شود. عباس با کلی سفارش به آقای جعفری و آقای فرجی راهی سفر شد. وقتی تنها شدند، عزیز از کیفش یک بسته درآورد و به محبوبه گفت: “اینو جواد برات فرستاده خیلی هم تبریک گفت.” “دستش درد نکنه.
بهناز چه کار کرد؟ درس می خونه؟” “نه بابا، اون اگه اهل درس بود که ترک تحصیل نمی کرد!” “راستی، حامله نیست؟” “نه جواد مخالف بچه س، حالا چرا، نمی دونم. اون هم برای خودش عقایدی داره. درضمن، همه می پرسن محبوبه هنوز بچه نمی خواد؟” “عزیز؛ بهشون بگین من باید درسمو بخونم… فائزه جون، الان می آم کمکت… می خوام آقا و خانم جعفری رو بگم شام بیان اینجا. عزیز جون، فائزه چرا شوهر نمی کنه؟” “راستش، طفلی خواستگار نداره.”
“چرا؟ دختر به این خوبی.” “قسمتش هر وقت بود، می شه… ننه برو بهشون بگو که شام اینجا هستن.” “چشم الان می رم.” او، با کمک فائزه، شام خوبی پخت و شب همگی، به اتفاق خانواده ی جعفری، بر سر سفره نشستند. خانم جعفری که به او بی بی می گفتند، به عزیز گفت: “محبوبه خانم رو مثل دخترم دوست دارم. توی این مدت کم، مهرش خیلی به دلم نشست.” “شما لطف دارید بی بی.” چند روز بعد محبوبه و سارا برای نام نویسی محبوبه رفتند…
