دانلود رمان ترنج pdf از مریم روح پرور برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
چه دنیایی شده؟! دنیای که هیچ رحمی در آن نیست. نه پدر به فرزند نه مادر به فرزند و نه فرزند به هر دو… دنیایی پر از پستی دنیایی پر از کثافت به کجا داریم کشیده می شویم این دل های بی رحم به کجا می رود ؟!؟
رهام دست در جیبش کرد و پاکت سیگارش را بیرون آورد. هر سه نگاهش می کردند. سیگار باریک را بین لب هایش گذاشت و با فندک روشنش کرد و نگاه رایان می کرد تا بقیه حرفش را بزند رایان که سیگار کشیدن رهام را دید خیره اش شد. خودشان سیگار می کشیدن اما سیگار کشیدن رهام خیره کننده بود برعکس هیکلش که اصلا روی فرم نبود اما چهره و سیگار کشیدنش دل میبرد.
آن را آن سه پسر به خوبی فهمیدن. رایان نگاه گرفت و انگشتانش را باز کرد و رو به او گرفت وگفت قانون سه وقتی من خستمه و یا بقیه بچه ها سر و صدا بی سر و صدا باید سکوت مطلق باشه. رهام پکی به سیگارش زد و به قانون های چرت رایان گوش می کرد و در آن فکر بود آن مرد با آن ابهت چطور اینقدر چرت و پرت می گوید؟! زبان روی لبش کشید و پک بعدی را به سیگارش زد.
-قانون چهارم تمیز کردن خونه هر هفته بین سه نفرتون تقسیم میشه. پس خودش کاری نمی کرد. رایان نگاه مرتضی و آراد کرد وگفت: -حرفی ندارید؟ مرتضی سریع گفت: -نه. آراد که زل زده بود به رهام گفت: -فعلا نه. و آن فعلا گفتنش خدا می دانست چه در پس پرده دارد برای آن پسرک بیچاره. رایان نگاهش کرد وگفت -با این قانونا موافقی؟ رهام سر تکان داد واز سر جایش بلند شد…