پست های ویژه
دانلود رمان لیلیم باش مجنون میشوم pdf از آیسا سادات حسینی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
آرسین با زانو نشست رو زمین و یقم و تو دستش گرفت. جرات نگاه کردن به چشمای عصبانیش و نداشتم انقدر عصبانی بود که هر لحظه ممکن بود بزنه بلایی سرم بیاره گند زده بودم گندی که هیچ جوابی براش نداشتم چون از قبل برام خط و نشون کشیده بود که وارد این اتاق نشم…
نگاهی به قیافه ی پر ابهتش انداختم… انگار اصلا من و نمیدید… دستم و که روی پام بود دور از چشم بقیه مشت کردم… غرورش کار و برام سخت تر می کرد ولی من لیلیانم بالاخره غرورش و می شکنم و به زانو درش میارم پشت چشمی براش نازک کردم لیوان شربتی از روی میز برداشتم و در حالی که لیوان و به لبام نزدیک می کردم به حرفای نظری راجب قراردادی که قرار بود بینمون
بسته شه گوش می کردم. زیر چشمی نگاهی به راد انداختم بی توجه به اطرافش محو صحبتای نظری بود و هر از چند گاهی راجب یه سری چیزا اظهار نظر می کرد این رفتارش کفریم کرده بود ولی نباید به روی خودم میاوردم پس سعی در حفظ کردن خونسردیم داشتم بعد از زدن یه سری حرفای لازم رو به آقای نظری کردم و گفتم: شما خوب میدونید که من به نمایندگی از آقای
آریا منش برای انجام پروژه ی ونوس اومدم ایران باید هر چه زودتر این قرار داد بسته شه و کارو شروع کنیم. چون من فرصت زیادی برای ایران موندن ندارم _چرا؟! با سوال راد متعجب چرخیدم سمتش… خیلی جدی داشت نگام می کرد چی چرا؟! چرا آقای آریا منش خواستن تو این پروژه شرکت کنن ؟! تا جایی که من اطلاع دارم پروژه های آمریکا سود و منفعت بیشتری داره…
