دانلود رمان سرب pdf از نغمه نائینی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
“سرب” داستان زندگی مهتاست. دختر خوشبختی که نامزدی عاشق و وفادار داره با دوستانی که به او عشق می ورزند. ولی با یک تصادف به کما میره و دریچۀ جدیدی از زندگی بر روی او گشوده میشه. مهتا 40 روز فرصت داره تا 5 قطره اشک رو جمع کنه و به زندگی برگرده…
بابا با دستهای لرزان، گوشه ی تخت را چنگ می زند و چشم از جسمم برنمی دارد. جلوی آسانسور متوقف می شوند. پرستار، همانطور که تخت را به داخل هدایت می کنند، می گوید: شما نمی تونید همراه بیمار بیاید.می تونید پشت در اتاق عمل منتظر باشید. از انتهای راهرو، مرد جوان خونسرد را می بینم و بی توجه بهش، همراه مامان و بابا می روم.
مثل کسی که حافظه اش را از دست داده، بخشی از گذشته را به یاد می آورم و بخشی را نه… ندیده شدنم، کنار دو موجود عزیز زندگیم، آشناست… اینکه صدا بزنم و نشنوند، نبینند… اینکه عذاب بکشم… اتفاقی آشناست. و من، بیچاره ترین، فقط کنار مامان ایستاده ام، اشک می ریزم و نگاهم به باباست که قدم می زند و نا آرام است. حالی که هیچ وقت ازش ندیده ام.
ایستادن و نگاه ثابتش، سرم را به طرف دیگر راهرو می کشاند. آتیلا با دستپاچگی به طرف ما می دود. به بابا که می رسد،وحشت زده و نفس بریده، فقط سر تکان می دهد که “چی شده؟!” مامان زودتر میان گریه می نالد ” بدبخت شدیم آتیلا جان… مهتا…” یکباره صورتش به سفیدی می زند و صداش ترسیده می پرسد “مهتا کجاس؟ چه بلایی سرش اومده؟!”…