پست های ویژه
دانلود رمان به جرم کدام گناه نگرده pdf از Angelical برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
به جرم کدام گناه نکـرده، حرف آدمهایی هست که هیچ چیزی توی دنیاشون نیست …تمام آرزوها، حرفها، و رفتارهاشون رنگ نا امیدی رو در پی داره. من اومدم اینجا تا حرفاشون رو بزنم …حرفایی که همه میدونن اما فراموشش کردند. میخوام نبش اشک کنم. میخوام چیزایی رو به شما یادآور کنـم که به ظاهر خیلی وقتـه فراموش کردید…میخوام از آدمایی بگم که هنوزم هستند اما دیگه یادمون نیست که هستند…زنده اند … نفس میکشند …اما ما دیگه نمی بینیم…
به آیینه ی بزرگی که گوشه ای از اتاق خوابش که قسمت کوچکی از کاخش را فتح کرده بود نگاه کرد. آیینه ای نقره فام با طلا کوب هایی به شکل رز … از ذهنش گذر کرد: این هم سرنوشت من. آیینه ی جادویی سفید برفی مرا هم دامن گیر کرده است. اما من کجا و سرنوشت افسانه ایِ سفید برفی کجا؟
حتی نمی دانست سفید برفی چه سرگذشتی داشته … فقط نامش را از همکلاسی هایش در مدرسه یاد گرفته بود.. به چهره اش نگاهی انداخت … چشمان درشتِ سبز رنگ و لبان قلوه ای سرخ … پوستی به سفیدی برف و بینی کوچک. زیبا بود ولی زیبایی کار دستش نداد … خیلی خوش شانس بود.بغضش را قورت داد … خدا خیلی دوستش داشت که اجازه نداد … لبخندی زد.
آرام آرام به سمت تخته دو نفره اش که رو به روی آیینه به دیوار که با کاغذ دیواری قهوه ای و طلایی تزیین شده بود، تکیه داده بود، رفت . نگاهی به جام روی پاتختی کنار تخت انداخت . خم شد و بلندش کرد . آهسته، گویی که که میخواهد مزه ی تلخ شراب درون آن را برای همیشه در ذهنش هک کند،جام را به لبش نزدیک کرد. مزمزه اش کرد. با خود فکر کرد: تلخ تر از زهر بود …
