دانلود رمان خیاط دل pdf از حنانه بهرامی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
پونه دختری که علاقه مند به طراحی دوخته و فارغ التحصیل این رشته هست، درست زمانی که پونه شروع به کار میکنه پدرش ورشکست میشه و زیر بار کلی بدهی میره. پونه نمی تونه شکست پدرش رو بپذیره و میخواد برای کمک به پدرش و خلاصی از طلبکار سمج و پیری که خواهانشه، سخت شروع به کار میکنه! اون تنها یه راه داره، خلاصی به قیمت کار کردن برای رادوین خودخواهی که فقط خودش رو دوست داره! خیاط شخصی رادوینی میشه که سایهاش رو با تیر میزنه…
چرخی می زنه و با دقت بیشتری لباس توی تنش رو برانداز می کنه.
-عالی شده، به نظرتون اگه یکم تنگ ترش کنید بهتر نیست؟
سرم رو برای به تایید رسوندن حرفش تکون میدم، بالشتک رو از کنار چرخ خیاطی سفید رنگم برمی دارم، گوشه ی لباس رو بین انگشت سبابه ام و شصتم قرار میدم و سوزن ته گردی توی پارچه فرو می کنم.
-لطفا لباستون رو تعویض کنید و به من تحلویش بدید تا زودتر کارتون رو به اتمام برسونم.
تحویل دادن لباسش زمان زیادی نمی بره، کارم رو خیلی زود انجام میدم و لباس رو روی میز میذارم.
-اگر3بخواید دوباره می تونید پرو کنی. اما دقیقا به همون اندازه ای که خواستید رسوندمش.
لبخندی می زنه و شالش رو روی سرش مرتب می کنه.
-نه دخترم، بیشتر از این وقتت رو نمی گیرم. خسته هم هستی.
لبخند بی جونی روی لب هام به نشانه ی قدردانی می شینه. کیف دستیش رو از توی کیفش درمیاره و بعد از شمارش تراول هارو روی میزم می گذارد.
-ممنون. به خوشی استفاده کنید.
لباس رو که حالا توی کیسه قرار گرفته، به دست می گیرد.