دانلود رمان مال من باش pdf از سمانه برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
روی تخت دراز کشیده بودم و به سقف زل زده بودم. بازم امتحانمو گند زدم. ایندفعه مطمعنم رادین زنده زنده خاکم میکنه. از روی تخت بلند شدم و به سمت کیف مدرسم رفتم. زیپشو باز کردم و از تو پوشم برگه امتحانو برداشتم. از اینکه نصف برگه سفید بود و فقط رنگ خودکار قرمز معلم روش خودنمایی میکرد خندم گرفت….
با صدای زنگ در خونه سریع برگه رو زیر بالشت گذاشتم و از اتاق خارج شدم. درو باز کردم. با دیدن صورت رادین جلو در رفتم کنار. با دیدنش دستپاچه شدم و لبخند ملیحی زدم:سلام داداش جونییی.
بدونه اینکه نگاهی بهم بندازه وارد خونه شد و درو پشت سرش بست. کفشاشو درآورد و توی جاکفشی گذاشت. به سمت اشپزخونه رفت که پشت سرش راه افتادم. کلافه بود و حتی نگامم نمی کرد و این خیلی داشت اذیتم می کرد. رفتم سمتش و گفتم: چرا اینقدر عصبیی تو؟
از تو یخچال بطری ابو برداشت و سر کشید.. بعد از اینکه بطریه خالیو پرت کرد روی میز آشپزخونه گفت:رفتم مدرست بازم امتحانتو گند زدی، با بچه های مدرسه دعوا کردی.. برگشت و درمونده زل زد بهم: اخه تو چرا اینقد منو اذیت میکنی؟
سرمو انداختم پایین. روم نمیشد تو صورتش نگاه کنم. اما تقصیر من چیه؟ برای دعوا اون پسره اول منو زد منکه تقصیری نداشتم. چیزی که تو ذهنم بود و به زبون آوردم: من کار بدی نکردم اون پسره اول منو هول داد منم خب… مجبور شدم بزنمش. سرمو بلند کردم و دیدم داره با پوزخند نگام میکنه.
_باشه قبول تقصیر اون پسره بود… چرا باز نمرتو کم آوردی؟ مگه من باهات تمرین نمیکنم؟ آخه چرا همش بی دقتی میکنی؟ میدونی بهم چی گفتن؟ گفتن اگه همینجوری پیش بره، از مدرسه اخراجت میکنن.