رمان سرا
دانلود رمان جدید رمان عاشقانه
رمان سرا
مطالب محبوب
دانلود رمان معشوقه ماه جلد دوم pdf از فرشته تات شهدوست

 

دانلود رمان معشوقه ماه جلد دوم pdf از فرشته تات شهدوست

با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر 

ژانر رمان: عاشقانه، پلیسی

خلاصه رمان معشوقه ماه جلد دوم

معشوقه ماه داستان مهگل است، دختری زیبا اما در بند تنگدستی و سرنوشتی بی‌رحم. برای نجات خود و مادر بیمارش از چنگال فقر، درس و رویاهایش را کنار می‌گذارد و پا به دنیای سرد و خشن کار می‌گذارد. اما جایی که امید داشت پناهی بیابد، با نگاه‌های طمع‌کار و رفتارهای ناپسند پسر رئیس شرکت روبه‌رو می‌شود و ناچار فرار می‌کند. در اوج ناامیدی، وقتی بیماری مادرش نفس‌هایش را می‌گیرد، همان خانواده با چهره‌ای دیگر به سراغش می‌آیند… این‌بار برای خواستگاری. پیشنهاد بهزاد واضح است: ازدواج در ازای نجات مادر. پیشنهادی که می‌تواند همه‌چیز را نجات دهد یا همه‌چیز را نابود کند. بی‌خبر از رازهای پنهان این خانواده و تعقیب پلیس برای کشف حقیقت، مهگل وارد بازی خطرناکی می‌شود که بهای آن، شاید آزادی‌اش باشد…

این رمان ترکیب دو رمان عشق و احساس من و آبی به رنگ احساس من از همین نویسنده هستش که ایشون بعد از چاپ کتاب اسامی شخصیت ها و اسم کتاب رو تغییر دادن.

رمان های پیشنهادی:

دانلود رمان تروما

دانلود رمان گناهکار

قسمتی از رمان

در اتاق باز شد نور داخل کم بود فقط یک دیوارکوب به دیوار نصب بود که نورش کمی اتاق را روشن میکرد صدای قدم هایش در اتاق پیچید یک مرد بود قدبلند و چهارشانه. سایه ای روی صورتش افتاده بود نمیتوانستم درست تشخیص دهم به به… میبینم که مهمونمون به هوش اومده. چهار ستون بدنم از شنیدن صدایش لرزید. تمام توانم را جمع کردم و من من کنان لب زدم: «… به بهزاد؟» جلوتر آمد. صورتش را دیدم خودش بود خدایا چطور ممکن است؟ با چند گام بلند مقابلم ایستاد با لبخندی مسخره نگاهم میکرد داد زدم برای چی منو آوردی اینجا؟ دیگه چی از جونم میخوای لعنتی؟ نگاهش ترسناک بود رفت پشت سرم نفس در سینه ام حبس شد. خم شد و آروم زیر گوشم گفت: جوش نزن اگه یه کم دیگه صبر کنی خودت همه چی رو میفهمی عزیزم با غیظ گفتم به من نگو عزیزم آشغال ازت متنفرم.

جلویم ایستاد. دیگر لبخند روی لب هایش نبود حالم ازش به هم میخورد واسه عصبی کردن من زیاد خودت رو خسته نکن به وقتش اون روی منم میبینی آره تو از اینم پست تری به آدم. به طرفم خیز برداشت جیغ کشیدم چانه ام را محکم در دست هایش گرفت طوری فشار میداد که احساس میکردم هر لحظه ممکن است بشکند. دردم گرفت اما صدایم در نیامد. ناگهان غرید خوب گوش کن .عروسک تا روشنت نکنم ردت نمیکنم بری پس به نفع خودته که واسه چند دقیقه هم شده زبون به اون دهن وامونده ت بگیری ببینی من چی میگم.» چانه ام را رها کرد رفت .عقب سرش را چرخاند کلافه لای موهایش دست کشید سیگار را از جیبش درآورد و با فندک روشنش کرد چقدر این فندک برایم آشنا بود سیگار را گذاشت بین لب هایش و سرش را بالا گرفت دودش را با ژستی خاص بیرون داد از گوشه ی چشم نگاهم کرد سکوتم را که دید پوزخند زد

انگار زرنگ تر از این حرفایی کنگ نگاهش کردم یک قدم پیش گذاشت. چطور تونستی مغزشو شست وشو بدی؟ با تعجب نگاهش میکردم منظورش از این حرف ها چه بود؟ داد زد: «مگه لالی؟ صدایم لرزید. نمیدونم در مورد کی حرف میزنی. ساکت شدم زل زده بودم بهش کلافگی از سرتاپایش میبارید. قدم زدن با قدم های کوتاه و شمرده طول عمیق نگاهم کرد پوکی محکم به سیگارش زد. دور از تصورم نبود که امیرعلی را بشناسد اما… چرا موضوع او را پیش کشید؟ دلم گواه اتفاق خوبی نمی داد. فضای اتاق مملو از دود سیگار بود خفقان آور و غیر قابل تحمل به سرفه افتادم بی توجه به من دستش را در هوا تکان داد و گفت «وقتی برای اولین بار دیدمت با خودم گفتم این دختر اینجا چکار میکنه؟ اصرار به کار تو شرکت داشتی نیازمند پول با خودم گفتم این دختر اینجا چکار میکنه؟ اصرار به کار تو شرکت داشتی نیازمند پول بودی سنت هم که ایده آل بود

اینا برای ما یه مزیت به حساب می اومد. به منشی که به خاطر پول زیپ دهنش رو بکشه و چیزی از قرار و خلاف و جابه جایی و این صحبتها حالیش نشه من و پدرم روی تو خیلی حساب باز کرده بودیم همون دو سه روز اول فهمیدم دختر زیر و زرنگی هستی سرت به کار خودت بود همه ی کارا و رفتارتو جزء به جزء زیر نظر گرفته بودم دیدم حالا که داریم آروم آروم میاریمت تو کار پس خوبه یه جورایی هم به خودم نزدیکت کنم ولی تو پا ندادی ازم فرار میکردی فاصله گرفت پوکی محکم به سیگارش زد و انداختش کف اتاق نوک کفشش را روی ته سیگاری گذاشت که هنوز روشن بود و در حالی که با عصبانیتی پنهان نگاهم میکرد گفت: «وقتی دیدم سفت و سخت جلوم وایسادی تصمیم گرفتم وانمود کنم میخوام باهات ازدواج کنم میدونستم تا وقتی نامزدیم حتی نمیذاری دستتو بگیرم که بعد فهمیدم برداشتم پر بیراه هم نبود.

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
معشوقه ماه داستان مهگل است، دختری زیبا اما در بند تنگدستی و سرنوشتی بی‌رحم. برای نجات خود و مادر بیمارش از چنگال فقر، درس و رویاهایش را کنار می‌گذارد و پا به دنیای سرد و خشن کار می‌گذارد. اما جایی که امید داشت پناهی بیابد، با نگاه‌های طمع‌کار و رفتارهای ناپسند پسر رئیس شرکت روبه‌رو می‌شود و ناچار فرار می‌کند. در اوج ناامیدی، وقتی بیماری مادرش نفس‌هایش را می‌گیرد، همان خانواده با چهره‌ای دیگر به سراغش می‌آیند... این‌بار برای خواستگاری. پیشنهاد بهزاد واضح است: ازدواج در ازای نجات مادر. پیشنهادی که می‌تواند همه‌چیز را نجات دهد یا همه‌چیز را نابود کند. بی‌خبر از رازهای پنهان این خانواده و تعقیب پلیس برای کشف حقیقت، مهگل وارد بازی خطرناکی می‌شود که بهای آن، شاید آزادی‌اش باشد...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    معشوقه ماه جلد دوم
  • ژانر
    عاشقانه، پلیسی
  • نویسنده
    فرشته تات شهدوست
  • ملیت
    ایرانی
  • ویراستار
    رمانسرا
  • صفحات
    553
لینک های دانلود
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • admin
  • 3,805 بازدید
موضوعات
ورود کاربران

کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان سرا " میباشد.