پست های ویژه
دانلود رمان دلدادگی شیطان pdf از شیرین نورنژاد
با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر و PDF
ژانر رمان: عاشقانه، بزرگسال
مردی از جنسِ سیاهی..سیاهِ مطلق! حکومت از آنِ سیاهی ست. آتش از نگاهِ یخ زده اش میبارد. پر نفوذ..غیر قابلِ نفوذ! بی رحم..غیر قابلِ ترحّم! سرد..خالی از احساس.. و عاشق؟! در سیاهیِ مطلقِ قلبِ او عشق جایی ندارد. او یک شیطان است! حکم میکند..وسوسه میکند..نابود میکند. تمامِ دنیا به پایش می افتند. تمام دنیا…حتی عشق؟!
رمان های پیشنهادی:
دانلود رمان زالو
دانلود رمان آناشید
بخشی از رمان
رهام خیره به روبرو فکر میکند شاید! شاید هم همه اش یک بلوف بزرگ باشد. نمیداند احتمالا دخترک را اصلا ندیده باشد و این یک پوکر فوق العاده سخت و پیچیده است که با برنامه ریزی حریف دارد پیش میرود. با اینحال روی حساب این میگذارد که دختربچه ی گلفروش همان رز هفت ساله باشد. کجا؟! پس چرا من یادم نمیاد؟؟ هام جوابی نمیدهد. رز به مغزش فشار آورد. به می رهام خیره میشود و فکر میکند و فکر میکند و فکر میکند. به یاد نمی آورد که قبل از ماجرای فروش خونه باغ بهرامی او را جایی دیده باشد. – خب اگه میخوای… درباره ی خودت بگو..شاید یادم بیاد. رهام با تک خنده ی مسخره ای نگاهی به رز میکند و میگوید: تو منو جایی ندیدی. رز حرفی نمیزند و خودش هم تقریبا مطمئن است که او را جایی ندیده
ولی تو وقتی بچگیای منو تو اون نقاشی دیدی، انگار که قبلا منو میشناختی. رهام نگاهش میکند اگه خودت باشی… تو تو اون نقاشی چند سالت بود؟؟ رز با مکث و گرفتگی ای که دست خودش نیست، آرام جواب میدهد – هفت سال. رهام دارد به هم میریزد. درباره ش بگو. رز ثانیه ای تعلل میکند و بعد با هیجان میگوید. بهترین خاطره ای که یادم میاد.. بهشت من.. رهام نگاهی به چشم های صادقش میکند – بهترین خاطره ت تو هفت سالگیت بود؟؟ رز لبخندی میزند فکر کنم. و بدترینش؟؟ لبخند از روی لب رُز پر میکشد. خوب داری براش بازی میکنی دختر خوشگل..صمد تا جایی که میتونی پنهان کاری کن.. من نیازی به جوابای تو ندارم دوست دارم خودم ورق آس حریفمو کشف کنم و مال خودم کنم. رز دستانش را توی هم میچلاند.
رهام نگاهی به دست هایش میکند و نگاهی به رنگ پریده اش. برای داشتن این دختر به قدری بیتاب است که صبر کردن دیگر طاقت فرسا شده باید با رز صورتی مهربان تر باشد تا او را بیشتر به سمت خود بکشد. دست دراز میکند و دستش را روی ران پای دخترک میگذارد. رز در جا تکانی میخورد و نگاهش میکند و لبخند خمار رهام پر از ریاست وقتی میگوید میبرمت خرید عروسک امشب میخوام بهت خوش بگذره. رز چند ثانیه ای فقط نگاهش .میکند. نمیداند باور کند یا نه.. حال آنکه دوست دارد باور کند که دوست دارد امشب به او خوش بگذرد. راست میگی؟؟ رهام چشمکی به روی دخترک میزند و انگشتانش را نرم روی ران دخترک میفشارد. بلدی خوش بگذرونی؟؟ رز با تردید لبخندی میزند و دقیقه ای بعد خنده اش وسعت میگیرد
و همین را میخواهد. دوست دارم امشب به هر دو مون خوش بگذره. رهام به روبرو نگاه میکند و سرعتش را زیاد میکند. به من فکر نکن به خاطر خودت از امشب نهایت استفاده رو ببر. اما رز بیشتر از خودش به فکر او ست به فکر اینکه تمام دغدغه های فکری آزار دهنده را از او دور کند و یکبار به غیر از برد به فکر زندگی کردن باشد دقیقه ای دیگر کامل رو به او مینشیند و سعی میکند خجالت را کنار بگذارد یه آهنگ میذاری؟؟ رهام رو به او با لبخندِ جذاب و پر هدفی ابرویی بالا میدهد آهنگم میذارم واسه ت تو هرچی دوست داری از خودم بخواه رز. و در حالیکه سیستم را روشن میکند ادامه میدهد من بهترینا رو به پات میریزم. رز هرچند از لحن مهربان او .. هیچ محبتی دریافت نمیکند اما میخندد و شاید بشود به او نزدیکتر شد.
