دانلود رمان خلافکار مغرور 1 pdf از ستایش خفن برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
داستان درمورد یه خلافکار، دختری که مشکلات سخت زندگی اونو تا مرز سنگ شدن کشیده و حالا اونو تا عمق بازی های خلاف کشیده منجلابی که هر چی بیشتر دست و پابزنی امیدت کمتر میشه . این دختر آنچان مغرور که به راحتی کسی نمی تونه از صفحه ی بازی روزگار بیرون بندازه تا اینکه با ورود مردی به دنیای خاکستری و تیره و تارش همیه چیزعوض میشه…..چه جوری اون مرد این کارو میکنه ؟ دختر داستان غرورشو کنار میزاره ؟ دوباره میتونه خودشو از نو بسازه ؟ با فلب زخمیش چه طور کنار میاد ؟چه طور میتونه از این باند خلافی که توش گیر کرده رها بشه ؟…
صدای شرش آب سکوت حاکم بر حمام را می شکست … با فرود آمدن قطرات آب سرد بر روی پوست بدنش احساس آرامش میکرد … دوش آب را بست حوله رو برداشت و مشغول خشک کردن بدنش شد … سرش را بالا آورد که نگاهش با آیینه قفل شد حتی قطرات آب و بخار هم نتوانسته بودند تصویر دختر زیبا را در درون آیینه پنهان کنند.
دختری با موهای طلایی که رگه های قهوه ای روشن در آنها موج میزد … پوست سفید بلوری بینی خوش فرم و لب هایی جذاب چشمان آبی تیره اش که میتوانستی رنگ طوسی را نیز در آن مشاهده کرد … لبخندی زد غروری نفوذ ناپذیری در چشمانش دیده میشد … واقعا اسمش به چهره اش میامد هردو دلربا بدون از حمام بیرون آمد به سراغ کمد لباس هایش رفت یه شلوار جین یخی بیرون اورد و پوشید
با یه مانتو لی روشن همراه یه شال سفید از کمد بیرون کشید سپس پوشید به جلوی آیینه رفت کمی آرایش کرد به طوری که فقط یه ریمل و رژلب کم رنگ زد تاصورتش را از یکنواختی بیرون بکشد به سمت میز توالتش رفت و کشوی آن را بیرون کشید چشمانش به اسلحه درون کشو خورد پوز خندی زد واسلحه رو درون کیفش گذاشت امروز کار مهمی را باید انجام میداد تا به انتقامی که میخواست برسه کار مهمی که برایش باید یک نفر را میکشت کیفش را برداشت سوئیچ بوگاتی اش راهم برداشت به سمت پارکینگ رفت پشت بوگاتی اش نشست پایش را روی پدال گاز گذاشت به طوری که …