پست های ویژه
دانلود رمان عطر کلاسیک pdf از ستاره شجاعی مهر برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
سوفی و عطا (دختردایی و پسرعمه) عاشق و نامزد هستن.. کم کم عطا به سوفی میگه با کسی به اسم جابر آشنا شده تو کار عتیقه های غیرقانونی هستن.. عطا برای پولدار شدن یک شبه، با جابر و دو تا از دوستای اون، همکاری می‌کنه و توی یکی از شب‌هایی که برای در آوردن زیرخاکی رفته بودن، به دست پلیس کشته میشه.. جابر و دوستاش فرار می‌کنن.. حالا سوفی رفته کارخونه جابر تا با جمع کردن مدرک، اونا رو دست پلیس بده.. جاوید برادر جابر اومده به کارای برادرش برسه ولی سوفی می‌فهمه که …
خودش بود. مگر می شد آن نگاه آشنا،قد و قامت و پرستیژ مزخرف و احمقانهش را فراموش کنم؟ حتی همان زمانی که آهی در بساط نداشت، غرورش بیش از هر خصلتی عرض اندام می کرد. پوزخندی تمسخرآمیز کنج لبم نشست. پنجه هایم دور فرمان اتومبیل محکم تر شد. می توانستم همین الان که جلوی چشمانم راه می رفت، پایم را روی پدال گاز فشار بدهم و کمتر از چند ثانیه جوری ماشین را به او بکوبانم که به بیمارستان نرسیده اشهدش را بخواند.
چند نفس عمیق پیاپی کشیدم تا اضطراب و آشفتگی از تک تک سلول های تنم دور شود. با دیدنش ماهیچه هایم جوری منقبض شده بودند که توان حرکت هم نداشتم چه برسد به اینکه در نقش یک قاتل، زندگی منحوس او را تمام کنم.
صدای زنگ موبایلم و رفتن همزمان او به داخل کارخانه، ضربان بالا رفته ی قلبم را تا حدودی کاهش داد. بی حوصله دست در کیف مشکیم انداختم و با ابروهایی که می رفت تا درهم گره بخورند چشم به شماره ش دوختم. نیشخندی بر لب نشاندم و انگشت روی صفحه کشیدم.
