دانلود رمان آوای فاخته pdf از آوا برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
فاخته پرنده زیبایی هست که آواز خوشی داره البته جنس ماده ساکته و نر آواز می خونه؛ اونم به وقتش ماده بعد از عاشق شدن به آواز طرف مقابل. بعد از اینکه کلاه سرش رفت … تخم میذاره و میره توی کوه های دور بین تاریکی شاخه ها گم میشه. ولی خوب امان از روزی که فاخته ماده بخونه. داستان فاخته این رمان، بسیار شنیدنی است.
گیج و منگ نگاش کردم. زن چاق کنار دستم موقع حرف زدن و غش غش خندیدن برای پسری که همراهش بود به بازوم ضربه زد. خودم رو از میون جمعیت کشیدم کنار. فکم رو روی هم فشار دادم و بند بلند کیفم رو کشیدم جلو.توی خورجین روی شونه ام دنبال گوشی موبایلم گشتم. هر چیزی توی دستم میومد جز موبایل. عصبی بهش چنگ زدم و کشیدمش بیرون.
برای بار هزارم بود که به علیرضا زنگ میزدم و جواب نمیداد. هر بار پیام گذاشته بودم. اینبار هم رفت روی پیغام گیر. خودم رو تا باؼچه کنار سالن رسوندم و پشت به جمعیت و همهمه شون پشت در سالن تئاتر شهر توی گوشی جیغ کشیدم: بردار گوشی رو نامرد… بردار… حالا دیگه نمایش رو به اسم خودت میزنی و فکر میکنی هیچکی به هیچکی نیست؟!
نمایشنامه نویس و کارگردان علیرضا جم؟