
دانلود رمان متعلق به آلفا pdf از مترجم نیالا
با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر
ژانر رمان: عاشقانه، تخیلی، بزرگسال، گرگینهای
خلاصه رمان متعلق به آلفا
سیارا اورتیز هنوزم نتونسته از فکر رایکر اسنو در بیاد. از بچگی میدونست اون دنبال یه همسر گرگینهست، نه یه دختر معمولی مثل خودش. حالا بعد از سالها قراره توی عروسی داداشش دوباره ببینتش. رایکر هم از خداشه! بالاخره فرصتی گیر آورده تا سیسی رو مال خودش کنه. ولی وقتی سیسی یه خواب عجیب و واقعی ازش میبینه، همه چی قاطی میشه. صبح که بیدار میشه، خودش رو یه آدم دیگه حس میکنه… حالا یا باید دل بده به آلفا، یا برای همیشه دل بکنه ازش …
قسمتی از رمان متعلق به آلفا
رایکر غرق فکر بود و زل زده بود به نوشیدنیش. «فکر میکنی میاد؟» کریستین، رفیق شفیق و دست راستش، نوشیدنی خودش رو سر کشید. «با سی سی که میدونی هیچیش معلوم نیست. یه روز میگه آره، یه روز میگه نه. احتمالاً الان هم داره دنبال راهی میگرده که بپیچونه.» رایکر پوزخند زد. «نمیتونه، عروسی توئه، باید بیاد.» خیلی حساب میکرد روی اومدنش. این بزرگترین آرزوش بود از وقتی که سی سی رفته بود. اینکه فقط به بار برگرده تا رایکر بتونه مال خودش کنتش. ولی سیارا یه زن کوچولوی ترسو نبود. جیگرش از خیلی از مردایی که رایکر میشناخت بیشتر بود. با رایکر هم سر چیزایی میونهای نداشت و دوست نداشت نزدیکش باشه یا باهاش تنها بشه. رایکر هنوز نفهمیده بود دلیل این سردی سیارا باهاش چی بود. فقط یه بار با هم قرار گذاشته بودن که حتی خود رایکر هم قبول داشت بدترین قرار عمرش بود، ولی اون میدونست که سیارا همون کسیه که مال اونه. «دقیقاً مثل مامانم حرف میزنی! مامانم نوشیدنی مورد علاقه سیارا رو خریده.
ده بطری! نمیدونم انتظار داره سیارا با این همه نوشیدنی چیکار کنه. آخه فقط چند روز اینجاست.» نه. اگه دست رایکر بود که چند روز چی؟ سیارا اینجا میموند چون جای اون کنار رایکر بود. حقیقت ماجرا این بود. رایکر به عنوان آلفای گله کوهستان برفی، هر دختری رو بهش پیشنهاد داده بودن، ولی همشون رو رد کرده بود. فقط سیارا رو میخواست. فقط اون رو. «از زندگیش تو شهر چیز خاصی نیست که باید بدونم؟» پرسید. کریستین یه چوب شور انداخت تو دهنش و قیافهش جمع شد. «میگه دوست پسر داره.» چی؟ «واقعیه؟» کریستین شونهای بالا انداخت. «با سیارا هیچ وقت هیچی معلوم نیست. شاید هم داره از خودش در میاره که ما سر پیدا کردن به مرد هی بهش گیر ندیم. مامانم که همیشه سر هر بحثی رو به اون سمت میبرد. اسم تو هم معمولاً جزو گزینههای احتمالی میفته.» سیارا دوست پسر داره؟ این خوب نبود. سیارا مال اون بود. گرگ درونش به پوستش فشار میاورد و میخواست خودشو خلاص کنه. میخواست بره
دنبال اون مردی که سیارا میگفت دوستشه و حساب اون رقیب رو برسه. سیارا مال اون بود دیگه قرار نبود از طرف اون مقاومتی در کار باشه. رایکر بهش زمان داده بود، ولی سیارا خیلی زیرک بود. اون مطمئن شده بود فقط وقتی رایکر تو کوهستان نیست، بیاد. حتی کارش به جایی رسیده بود که وقتی میومد که برادرش خونه نبود. مطمئن نبود، ولی رایکر حس میکرد این کارش به خاطر این بود که میدونست یعنی رایکر هم اونجا نیست. کریستین هیچ وقت نمیذاشت رایکر تنها سفر کنه. همیشه هوای پشتش رو داشت. مخصوصاً وقتی میرفت دیدن گلههای دیگه. با اینکه بیشترشون با گله برفی رفیق بودن، کریستین دوست نداشت ریسک کنه. رایکر هم دیگه بحث کردن با رفیقش رو که خودش از پس خودش برمیاد ول کرده بود. کریستین دست راستش بود و لعنتی کارش رو خیلی خوب انجام میداد. میتونست سیسی رو دنبال کنه. بره پیداش کنه و به عنوان زنش بیاره خونش. ول رایکر فکر میکرد سیارا ترجیح میده فرصت داشته باشه تا با آیندهاش کنار بیاد …









