رمانسرا
دانلود رمان جدید رمان عاشقانه
رمانسرا
دانلود رمان آخرین تورنمنت pdf از بانوی ایرانی

دانلود رمان آخرین تورنمنت pdf از بانوی ایرانی

با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر

ژانر رمان: عاشقانه، معمایی

خلاصه رمان آخرین تورنمنت

خاله سودی با اون ویلای مهریه‌ای معروفش، سالی دوبار تورنمنت ازدواج برگزار می‌کنه با شعار «ببین، بپسند و ببر»! همه چیز طبق برنامه‌ست تا اینکه یه اتفاق عجیب می‌افته… چون این بار نه فقط دخترا دنبال شوهرن، بلکه یه نفر دنبال خود خاله سودیه!

قسمتی از رمان آخرین تورنمنت

سه سال پر جنب و جوش از شروع «ببین بپسند و ببر» گذشته بود که در پنجمین نوبت از این گردهمایی خیّرانه؛ تعداد آمار مصاحبه‌های دو دختر و سه پسر به حدی بالا رفت که به یک مسابقه و سبقت گیری تبدیل شده بود. گرچه بنظر می‌رسید که تعدادی از داوطلبان صرفا فرمایشی هستند. اما شرایط اون پنج جوان خیلی عالی بود. تحصیلات و خانواده یک طرف؛ ظاهر برازنده و سن مناسب هم از شرایط ویژه شون بود. اون سال «ببین بپسند و ببر» تبدیل به یک «تورنمنت» فعال شد. واقعیت این بود که مصاحبه کردن برای من سخت نبود؛ گرچه بی نتیجه بود! چون هدفی از این گفتمان‌ها نداشتم و به وقت تلف کردنش نمی‌ارزید. اما ظاهراً چاره‌ای نبود. نه از من برمیومد روی حرف خاله‌ام حرفی بزنم و نه می‌تونستم دل مهربونش رو برنجونم. شاید فقط خوش شانسی می‌آوردم و اشخاص دیگه‌ای به جز کیهان و پیشوا متقاضی مصاحبه با من نمی‌شدند! باز شدن قفل فایلم سبب شد

که مصاحبه‌ی اولم برای یازده صبح امروز ثبت بشه مادر پیشوا با دمش گردو می‌شکوند. چون بلافاصله بعد از گفتگوی ما، مژگان و پیشوا پای میز مذاکره می‌نشستند! کیهان امروز پنج مصاحبه داشت. هر مصاحبه فقط سه ربع زمان می‌برد.  این قانون تورنمنت بود. مصاحبه‌ی من و کیهان به فردا موکول شد و امیدوار شدم که آتنا و سبا در اون زمان حضور نداشته باشند و منو در آلاچیق‌ها و در کنار او نبینند. هیچکس باور نمی‌کرد که من متقاضی مصاحبه با کیهان تاجری نبوده‌ام و بشدت از دشمن تراشی در رسته‌ی دختران نوشکفته و دلبر؛ فراری بودم. همه چیز برای کیهان یک بازی و شوخی مسخره بود و مسلما جایی عنوان نمی‌کرد که شخص خودش، برای مصاحبه با من اصرار داشته است!  هجده سالم بود که وارد دانشگاه و در اواخر بیست و چهار سالگی، با مدرک پزشک عمومی فارغ التحصیل شدم. پدرم اصرار اکید داره که همین امسال برای آزمون تخصص آماده بشم. اما

خسته‌تر از اونی‌ام که به خواسته‌ی پدر گردن بذارم. در واقع هم زمان با این دوره از تورنمنت به این سفر و پیش سودی جون اومدم تا تفریحی کرده باشم و رفع کسالت کنم؛ اما به لطف سایرین، پام به جریاناتی کشیده شد که به هیچ عنوان تصورش رو نمی‌کردم. بعد از صبحانه‌ی مختصری به اتاقم رفتم تا با ظاهر آراسته تری برای گفتگو با پیشوا هادیوند حاضر بشم. توجیه‌ام این بود که بهر حال قراره سه ربع ساعت مقابل هم بنشینیم و همدیگه رو سوال و جواب کنیم. پس حق هر دومون اینه که با آراسته ترین ظاهر در این چالش حضور پیدا کنیم. بدلیل محیط خصوصی ویلا، حجاب یک امر اجباری نیست، ولی بسیاری هم با پوشش کامل در محوطه رفت و آمد می‌کنند. دخترانی هم هستند که اسپرت و راحت می‌پوشند و خیلی نزدیک به خود واقعی در مصاحبه‌ها حاضر می‌شند. به واقع تورنمنت ارجحیت بسیاری از خانواده های شهر بوده و هست، با این تفکر که اگه قرار به جواب منفی شنیدنه …

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
خاله سودی با اون ویلای مهریه‌ای معروفش، سالی دوبار تورنمنت ازدواج برگزار می‌کنه با شعار «ببین، بپسند و ببر»! همه چیز طبق برنامه‌ست تا اینکه یه اتفاق عجیب می‌افته... چون این بار نه فقط دخترا دنبال شوهرن، بلکه یه نفر دنبال خود خاله سودیه!
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    آخرین تورنمنت
  • ژانر
    عاشقانه، معمایی
  • نویسنده
    بانوی ایرانی (حمیرا حسین زاده)
  • ملیت
    ایرانی
  • ویراستار
    رمانسرا
  • صفحات
    1174
خرید کتاب
40,000 تومان
دانلود بلافاصله بعد از پرداخت
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • admin
  • 54 بازدید
  • 40,000 تومان
  • برچسب ها:
موضوعات
ورود کاربران

کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانسرا " میباشد.