رمانسرا
دانلود رمان جدید رمان عاشقانه
رمانسرا
دانلود رمان بگذر ز من pdf از بانوی ایرانی

دانلود رمان بگذر ز من pdf از بانوی ایرانی

با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر

ژانر رمان: عاشقانه، هیجانی

خلاصه رمان بگذر ز من 

در دلِ زیرزمین تاریک اصغراجاقی، دختری زندگی می‌کند که ذهنش شبکه‌ای از رمز و منطق است. آشنا، هکری است که حتی خودش را برای جهان فاش نمی‌کند. هیچ‌کس نمی‌داند چرا آنجا مانده، یا از چه گریخته است. در همان محله، عارف نوه‌ی میرزاحشمت، پس از سال‌ها به کشور بازمی‌گردد. او در خانه‌ی پوسیده‌ی پدربزرگش اقامت می‌کند، در چند قدمی خانه‌ی اصغرخان. تصادفی که نباید اتفاق می‌افتاد، میانشان پلی می‌سازد. اما پشت آن برخوردِ ساده، رازی پنهان است که هر دو را در بازی‌ای می‌کشد که پایانش با آغازش فرق دارد …

قسمتی از رمان بگذر ز من

وقتی سراغ دوربین و مونیتورش برگشت، دختر خوشگل ساختمون رو دید که با تیپ عالی و آرایش قشنگی، از ساختمون بیرون اومد و با توتق بوت‌های تا زانوش حیاط رو طی کرد و با گشودن در، وارد کوچه شد. سوت ریزی کشید و زمزمه کرد: «چه خوشگله این بی‌صاحاب! به حاج خانوم خونه که نرفته! حالا باید باباهه رو از نزدیک دید بلکه دلیل اینهمه خوشگلی معلوم بشه!» الناز که از دیدرس دوربین خارج شد، مهیاد تکیه به صندلی داد و هووفی کشید. فعلا کارش در اومده بود و به جز پولی که عارف بهش پیشنهاد داده بود، قلبا راضی بود که یه چند وقت در رکاب دوستش باشه تا مشکلش حل بشه! به اجبار، دفتر وکالتشو به دو نفر از همکاران معتمدش سپرده و اینجا هم در هر فرصتی که گیر میوورد مشغول پرونده‌هایی می‌شد که بهمراه داشت. در واقع ضمن کمک به رفیق قدیمیش خیلی هم بهش بد یا سخت نمی‌گذشت و هیجانات خاص خودش رو داشت!

دقایقی بعد، برای بار چندم، پسربچه‌ی ده دوازده ساله‌ای زنگ خونه رو فشرد و ایفون براش زده شد. با نگاه تیز شده‌ای پسرک رو رصد کرد و با دیدن ساک مشکی که مخصوص آلات موسیقی بود، تازه دوزاریش افتاد که بچه‌های دیگه هم در سایزهای مختلف چنین ساکی همراه داشتند. پس قضیه این بود که یکی از ساکنین این خونه آموزش موسیقی می‌داد. برای خودش لایکی فرستاد و گذاشت تا به وقت ناهار، معمای حل شده رو به عارف بگه. مثل هر روز با صدای اذان، مادر خانواده، هم زمان با همسایه‌های دیگه از خونه بیرون اومد و با سلام و علیک راه افتادند و به سمت کوچه پشتی رفتند. در حالیکه به چشمش پی مونیتور بود و با چشم دیگه گوشیشو چک می‌کرد، دختری رو دید که با سبدی از لباس و ملافه‌های شسته شده وارد حیاط شد. گوشیشو روی میز گذاشت و دوربین رو در حداکثر دید قرار داد. دختر مقابلش به نظر می‌رسید از سی رد کرده باشه و چهره‌ی معمولی خوبی داشت.

گرچه به زیبایی دختر قبلی نبود و می‌شد روی خواهر بودنشون نظر داد. قدو بالای هر دوشون، حداکثر تا صد و شصت بود که با ساکن واحد زیرزمین، تفاوت آشکاری داشتند. پس احتمال داد که اون شخص پسر باشه نه دختر! با پهن شدن کامل لباس‌ها و ملحفه‌ها روی بند رخت تقریبا دید مهیاد نسبت به زیرزمین مسدود شد، ولی با باز شدن پنجره‌ی طبقه‌ی سوم تونست مرد چهل و اندی ساله‌ای رو ببینه که لبه‌ی درگاهی نشست و به حیاط خیره شد. نمی‌تونست قد و بالاشو خوب ببینه اما شکم جلو زده‌اش نشون می‌داد که در قید و بند تناسب اندام نیست. موهای فرخورده و پخش و پلاش هم به جای اینکه دو زار روش بیاره چهره‌اشو مجنون وار نشون می‌داد. پسربچه که به حیاط رسید مرد رو دید که از اون بالا چیزی گفت و پسرک با چرخوندن سرش دستی براش تکون داد و از در خارج شد. مقابل دوربین، زمزمه کرد: پس استاد موسیقی ساختمون، جناب مجنون با موهای هنرپیشه!

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
در دلِ زیرزمین تاریک اصغراجاقی، دختری زندگی می‌کند که ذهنش شبکه‌ای از رمز و منطق است. آشنا، هکری است که حتی خودش را برای جهان فاش نمی‌کند. هیچ‌کس نمی‌داند چرا آنجا مانده، یا از چه گریخته است. در همان محله، عارف نوه‌ی میرزاحشمت، پس از سال‌ها به کشور بازمی‌گردد. او در خانه‌ی پوسیده‌ی پدربزرگش اقامت می‌کند، در چند قدمی خانه‌ی اصغرخان. تصادفی که نباید اتفاق می‌افتاد، میانشان پلی می‌سازد. اما پشت آن برخوردِ ساده، رازی پنهان است که هر دو را در بازی‌ای می‌کشد که پایانش با آغازش فرق دارد ...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    بگذر ز من
  • ژانر
    عاشقانه، هیجانی
  • نویسنده
    بانوی ایرانی
  • ملیت
    ایرانی
  • ویراستار
    رمانسرا
  • صفحات
    1504
خرید کتاب
45,000 تومان
دانلود بلافاصله بعد از پرداخت
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • admin
  • 5 بازدید
  • 45,000 تومان
  • برچسب ها:
دیگر نوشته های
موضوعات
ورود کاربران

کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانسرا " میباشد.