رمانسرا
دانلود رمان جدید رمان عاشقانه
رمانسرا
دانلود رمان جا مانده pdf از مریم بوذری

دانلود رمان جا مانده pdf از مریم بوذری

با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر 

ژانر رمان: عاشقانه

خلاصه رمان جا مانده

افرا محتشم بخاطر بدهی به زندان میفته. با کمک دوستش مهشید بدهی افرا داده میشه. اون از طرف کی آراد رئیس خوشتیپ شرکت ساختمان سازی …. افرا به تهران میاد تا تو شرکت کار کنه و بدهی رو پرداخت کنه.

رمان های پیشنهادی:

دانلود رمان روح

دانلود رمان کنارم باش

قسمتی از رمان

همون ترم اول با مهشید آشنا شدم … خودم هم باورم نمی شد دانشگاه تهران قبول بشم … شاید تنها خوش شانسی من در زندگی همین قبول شدن در دانشگاه تهران بود و بعد با یادآوری داشتن مهشید کمی درباره ی بدشانس بودنم دچار تردید شدم. شاید حق با مهشید بود و من زیاد از حد ناشکر بودم و نمی تونستم به اتفاقهای خوب زندگیم فکر کنم … یادم باشه ایندفعه که دیدمش حتما بهش بگم که داشتنش بزرگترین خوش شانسی زندگیم بوده … چون معماری قبول شدن جزو بدیهی ترین اتفاقها برای من می تونست باشه. من از کودکی بخاطر شغل پدرم که معمار تجربی (شما بگو بنا) بناهای تاریخی بود و به خاطر افسردگی مادرم (و همیشه بی حوصله بودنش برای نگهداریم ) مجبور به بردن من سرکار می شد. انگار این هنر با گوشت و خونم در آمیخته بود و از همون طفولیت با اصطلاحات و چند و چون مرمت خانه های تاریخی آشنا بودم و همین عشق هم باعث شد تو انتخاب رشته فقط معماری بزنم تا به عشق دیرینه ی خودم برسم و یه معمار تحصیلکرده و (به قول مهشید ) نامبروان بشم.

ولی داشتن دوست خوش قلب و مهربونی مثل مهشید به شانس یه آدم بستگی داشت که انگار روزگار برای من خواسته بود. با یادآوری تمام روزهای با هم بودنمون لبخند گشادی رو لبم نشست … شاید عمده ترین دلیل این لبخند برمی گشت به جناب (بهنیا) که از همون لحظه ی اولی که دیده بودمش روش کراش زدم. هر چند که کراش بیشتر دخترای دانشکده بود و چهره ی تخس و پسرونه اش با اون نگاه نافذش قلب هر دختری رو نشونه می گرفت … بارها با خودم فکر می کردم یعنی خودش هم از جذابیت ذاتی ای که داره خبر داره یا نه ؟ قطعا اگه می دونست که حتما بیشتر خودش رو می گرفت…. قصه از جایی جالب شد که با سروش بهنیا سر کلاس آشنایی با معماری جهان همکلاس شدیم….. سال بالایی ما بود و خبر رسیده بود که چون همزمان کار هم میکنه با برداشتن واحدهای کمتر سعی داره بین درس و کار تعدیل ایجاد کنه.

یادش به خیر … همون روز اول کلاس دیر کرد و استاد بهروزی که از اون استادهای آروم و کاردرست بود بهش اجازه ی ورود داد. مثل همیشه ردیف جلو نشسته بودم و به محض عبور سروش از کنارم با یه سرپا که جلو دادم یه گلو پای درست و حسابی موجب شد با کله به جلو سکندری بخوره. صدای قهقهه ی بی وقفه ی بچه ها نشون می داد همه فهمیده بودند دلیل این سکندری چی بود… خیلی خوش شانس بود که تونست در آخرین لحظه خودش رو جمع و جور کنه و نقش زمین نشه…. برگشت و نگاهش به همون راهی که در مسیر قدمهاش اخلال ایجاد کرده بود خیره موند و از خنده های بچه ها و نگاه تخس من فهمید دلیل این کله ملق چی بود … نگاهش ریز شد و کمی سرش بالا رفت … خیلی دلش میخواست با چشمهاش برام خط و نشون بکشه ولی نمی دونست یه روز جزو بهترین دوستهای من خواهد شد.

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
افرا محتشم بخاطر بدهی به زندان میفته. با کمک دوستش مهشید بدهی افرا داده میشه. اون از طرف کی آراد رئیس خوشتیپ شرکت ساختمان سازی .... افرا به تهران میاد تا تو شرکت کار کنه و بدهی رو پرداخت کنه.
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    جامانده
  • ژانر
    عاشقانه
  • نویسنده
    مریم بوذری
  • ویراستار
    رمان سرا
  • صفحات
    2980
خرید کتاب
55,000 تومان
دانلود بلافاصله بعد از پرداخت
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • admin
  • 3 بازدید
  • 55,000 تومان
  • برچسب ها:
موضوعات
ورود کاربران

کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمانسرا " میباشد.