دانلود رمان روح pdf از مهسا
با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر
ژانر رمان: ترسناک
خلاصه رمان روح
رمان درمورد یک مادر و دختره که به یک عمارت متروکه میروند و اونجا با یک روح روبه رو میشوند…
رمان های پیشنهادی:
دانلود رمان نوش دارو
دانلود رمان بغض پر عصیان
قسمتی از رمان
از درِ عمارت خارج شدم. حدود سه روزه که اینجاییم و من هنوز حیاطو نگشتم، درسته که زندگی در اینجا خیلی حوصله سر بره ولی هر روز میتونی اتاق های خالیه جدیدی کشف کنی و خودتو مشغول کنی، کل باغ را گشتم همه جا پر از علف های هرزِ هرس نشده هست؛ حتی از بین کاشی های قدیمی رشد کردن و بیرون زدند، توی باغ چند تا درخت قدیمی نیز هست به پشت عمارت رسیدم از اونجا پنجره اتاقم را دیدم که به خاطر باد محکم به هم میخورد. یک در کوچک روی دیوار عمارت بود به سمتش رفتم خوشبختانه دسته کلیدِ عمارت همراهم بود، تمام کلید ها برچسب هایی را داشتند که با دست خط مادرم اسم اتاق ها را رویشان نوشته بود. فقط یکی خالی از برچسب بود که به قفل در خورد و بازش کرد .
وارد اتاق تاریک شدم چراغ قوه ای که همراهم بود را در آوردم و روی دیوارِ پر از تبر، اره، بیل و … انداختم. همه به طور منظمی روی دیوار چیده شده بودن، کنج اتاق هم یک میزِ چهار گوش بود که رویش چند تا فانوس بود. یکی از آنها را برداشتم که صدای مادرم امد و داد زد : آیدا کجایی؟ سریع از اتاق خارج شدم و به سمت در عمارت رفتم. مادرم در چهارچوب با مانتو و شال ایستاده بود به دستم اشاره کرد و گفت: چه چیز خوبی پیدا کردی، من میخوام برم بیرون یکمی خرید کنم… خواستم بهت بگم که نگرانم نشی. به سمت ماشینش رفت و داد زدم: چی ؟ میخوای منو اینجا تنها بزاری! _ اره، نکنه میترسی؟ _ نه ولی…. مگه چه خریدی داری ؟ _خب یکم مواد غذایی، چند تا شمع؛ میدونی که اینجا برق نداره.
توی شهری که نزدیکه اینجاس، یه شغل مناسب پیدا کردم که اگه قبولم کنن درآمد خوبی داره. _ اما اون شهر تا اینجا دو ساعت فاصله داره! _یک ساعت و نیم… راستی میخوام چند تا دانه ی سبزیجات هم بخرم که بتونیم توی باغچه کشت کنیم. حرفش را زد و سوار ماشین شد. به سمت در ماشین رفتم پنجره را پایین داد و گفت: میشه در هم برام باز کنی. _ به نظر من که بهتره یه شغل توی تهران پیدا کنی و برگردیم سر کارو زندگیمون توی شهر خودمون و…. _ وای اینقد حرف نزن دخترم در و باز کن. مادرم شروع کرد به تنظیم اینه ی جلوی ماشین انگار که حرف های من برایش اهمیتی نداره.