دانلود رمان پفک نمکی استاد pdf از فاطمه مهراد
با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر
ژانر رمان: عاشقانه، انتقامی، اجتماعی
خلاصه رمان پفک نمکی استاد
من حامی ام؛ مردی زخم خوردم که با خودم عهد بستم این جهان رو از هر چی آدم ظالمه پاک کنم. غافل از این که نمیدونستم قراره تو این راه دختری سر راهم قرار بگیره که باعث شه من پا رو همه چی بزارم. دختری مظلوم و سختی کشیده که نیاز به تیمار و مراقب داشت. دختری که باعث شد دل و ایمونم رو بهش ببازم…
رمان های پیشنهادی:
دانلود رمان ریما
دانلود رمان بال های زخمی
قسمتی از رمان
-برو سوار شو منم الان میام. سر تکون میدم و سست قدم های نامیزون برمیدارم. میخوام از خیابون رد بشم که با ماشینی که با سرعتی برق آسا به طرفم میاد؛ پام به زمین خشک میشه. منتظر ضربه دردناک ماشین بودم که تو بغل گرمی فرو میرم و به عقب کشیده میشم. از بوی عطرش میفهمم که مانیه، از صدای عربدش از جا میپرم. -واسه چی خشکت زده هان؟ میدونی بهت میخورد چیزی ازت نمیموند؟
با صدای لرزون لب میزنم: -داد…نزن. از صدا و رنگ پریدم کالفه موهاشو چنگ میزنه. -میدونی داشتی خودتو به کشتن میدادی؟ -اون…از…قصد…میومد. عصبی دندوناشو بهم میسابه. -میدونم میدونمم. واس همین میگم چرا ایستادییی؟ تو چشمهاش نگاه میکنم. – ترسیدم..نمیتونستم…تکون بخورم. از لکنتم به حال بدم پی میبره و محکم به خودش فشارم میده. نترس من پیشتم آروم باش.
مثل جوجه ی بی پناهی میلرزیدم . -من خیلی بدبختم مانی… -اینجوری نگو صدفی. من پیشتم نمیزارم چیزیت بشه. اشکی از گوشه ی چشمم چکید و نگاهش کردم. -کمکم …کن ..طلاقم رو ازش بگیرم… مانی ..من …باهاش …زندگی …کنم …میمیرم… صورتم رو قاب گرفت. -باشه آروم باش تو. من کمکت میکنم . قول میدم آزادت کنم از اون زندون؛ بروواسه خودت زندگی گن.
بغض کرده نگاهش کردم. -یعنی تو میخوای ولم کنی؟ گونم نوازش کرد. -به نظرت من ولت میکنم؟ فینم کشیدم بالا. -غلط میکنی ول کنی. میخنده. -بریم خوب کوچولو! سست و بی حال به طرف ماشین قدم برمیدارم. در و برام باز میکنه و زیر لب صدای آرومش رو میشنوم. -من دهن اون کسی که اینکارو کردو صاف میکنم. -میدونی کی بود مانی؟ شقیقشو ماساژ میده. نه دقیق ولی میفهمم تو خودتو درگیر نکن. چیزی نمیگم و بی حال سرمو به شیشه تکیه میدم.