رمان سرا
دانلود رمان جدید رمان عاشقانه
رمان سرا
رمان فراتر از عشق

دسترسی به رمان فراتر از عشق اثر دانیل استیل دانلود فایل PDF (با لینک مستقیم) – ویرایش جدید و بهبود یافته + مخصوص موبایل)

ادوینا دختری است که پدر و مادر و نامزدش را در غرق شدن کشتی تایتانیک از دست داده و سرپرست پنج خواهر و برادر کوچکتر از خودش است. زمانی که بچه‌ها بزرگتر می‌شوند او عاشق پاتریک می‌شود که پسردایی نامزدش چارلز است. ولی چون پاتریک به علت مسائل مذهبی نمی‌تواند از همسرش جدا شود ادوینا با پدر زن برادرش ازدواج می‌کند …

نمونه ای از نثر رمان فراتر از عشق

در ساعت ۱ و ۵۰ دقیقه کشتی کارپاتیا آخرین پیام تایتانیک را دریافت داشت. تا آن هنگام موتور خانه تا دیگ‌های بخار از آب پر شده بود. ولی پس از آن هیچ چیز دیگر مشخص نبود. آنان که با بالاترین سرعت به سوی تایتانیک حرکت می‌کردند بیم آن داشتند که آن را در شرایطی بسیار مشکل بیابند ولی بدگمان نشده بودند که ممکن است هنگامی به آنجا برسند که تایتانیک در آب فرو رفته باشد. در ساعت 4 صبح به محلی رسیدند که پیام‌ها از آنجا فرستاده شده بود. کاپیتان “روسترون، ناخدای کارپاتیا با ناباوری به اطراف نگریست. قطعی بود که کشتی از میان رفته بود. اصلا اثری از تایتانیک دیده نمی‌شد ناپدید شده بود. آنان با احتیاط در همانجا دور می‌زدند تا بدانند کشتی در کجا غرق

شده است، ولی فقط ده دقیقه دیگر در دوردست شعله‌های سبزرنگی دیدند. خوشبختانه همان تایتانیک بود که در افق دیده می‌شد، ولی یک لحظه بعد کاپیتان روسترون و خدمه کشتی دریافتند که چنین نیست. نور سبز از قایق نجات شماره ۲ و نه از افق دوردست که نزدیک به آنان بود. هنگامی که کارپاتیا به کنار قایق نجات رسید و آن را از بالای کشتی دیدند، روسترون به طور قطع دانست که تایتانیک نابود شده است. کمی پس از ساعت ۴ میس الیزابت آلن اولین نفری بود که به کشتی کارپاتیا وارد شد و در همان هنگام مسافران آن کشتی بر روی عرشه و در راهروها اجتماع کرده تماشا می‌کردند. در طول شب، به محض آن که احساس کردند کارپاتیا مسیرش را عوض می‌کند و با یک نظر،

آمادگی خدمه کشتی را دیدند دریافتند که حتماً اتفاق بسیار مهمی افتاده است. ابتدا فکر کردند اشکال در خود کشتی آنان پیدا شده و بعداً از خدمه کشتی شنیدند چه مسأله‌ای پیش آمده و خبر را به همه مسافران پخش کردند، تایتانیک داشت غرق می‌شد. کشتی غرق نشدنی به مشکل جدی بر خورده بود… یک کوه یخ… و اکنون در آب فرو می‌رود… آنان تا شعاع چهار مایل به اطراف چشم دوختند. مردم شروع به فریاد زدن کردند و در پاسخ فریاد و دست تکان دادن را از بعضی از قایق‌های نجات دیدند و شنیدند و در برخی قایق‌های دیگر سکوت برقرار بود و فقط چهره‌های وحشت زده به آنان می‌نگریستند. به هیچ طریق نمی‌توانستند به کسی بگویند چه اتفاقی افتاده، به هیچ طریق …

با رمان بوک همراه باشید و این رمان را بخوانید: رمان فراتر از عشق

  • اشتراک گذاری
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • admin
  • 20 بازدید
  • برچسب ها:
مطالب مرتبط
موضوعات
ورود کاربران

کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان سرا " میباشد.