دانلود رمان تمام زمزمه های زمین pdf از بهاره حسنی
با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر و PDF
ژانر رمان: عاشقانه
مرال یه عکاس طبیعته که در کودکی، پدر و مادرش از هم جدا شدن.. با این احوال در شرایط نرمالی مرال رو بزرگ کردن.. مرال پس از شنیدن خبر فوت ماهان از دوستان خانوادگیشون، به روستای خوش آب و هوایی میره که عمه اش اونجا خونه داره.. اونجا با خیام آشنا میشه که برادر ماهان بوده و اومده تا غم برادر رو فراموش کنه اما….
رمان های پیشنهادی:
دانلود رمان گیانم
دانلود رمان میرا
قسمتی از رمان
از لحظه ایی که مرا بلند کرده بود، حتی یکبار هم به سر و وضعم نگاه نکرده بود. بعد نگاهی کوتاه به لباسهایم کرد و گفت: برو خونه میگم ماهان بیاره براتون چیز دیگه؟ نه مرسی تکان مختصری به سرش داد و منتظر ماند تا من برگردم و به خانه بروم و بعد دوباره سوار ماشین شد و حرکت کرد و رفت. دست خالی و غرق گل و آب به خانه برگشتم عمه نگاهی از اشپزخانه به من کرد که داشتم با چکمه های لاستیکی ام سروکله می زدم تا درشان بیاورم چرا این ریختی شدی تو؟!
خوردم زمین. وا؟! دستم را روی باسنم گذاشتم. درد می کرد. پس کو تخم مرغ؟ ماهان میاره دیگر توضیح ندادم که چه شده و چه کسی را دیده ام. عمه هم چیزی نپرسید از اشپزخانه صدای آهنگ می آمد. عادت داشت زمان کار کردن موسیقی گوش بدهد. عمه شوخ و شنگ به شدت مهربان و عاطفی من، کسی بود که میشد سال ها با او هم نشین بود و هرگز حس نکرد که از او خسته شده است و دوست دارد که دیگر پیشش نباشد.
معلم باز نشسته ایی که هنوز شاگردان دختر و پسرش گاهی می آمدند و به او سر می زدند. وقتی بیشتر عمر تدریس یک معلم در روستاهای کوچک می گذرد، این اتفاق عادی است. تازه از حمام بیرون آمده بودم که ماهان با چتر و تخم مرغ، به آنجا آمد. در حالیکه موهایم را خشک می کردم، از اتاق به او که تخم مرغها را به عمه میداد و خوش و بش می کرد، سرک کشیدم و صدایش کردم به اتاق آمد و روی تخت من ولو شد و کتابی که می خواندم را در دست گرفت و ورق زد. چی شده که ماکان اومده؟ شانه اش را بالا داد.