دانلود رمان گیانم pdf از سحر تقیزاده
با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر و PDF
ژانر رمان: عاشقانه، اجتمایی، تراژدی
سیتاوک دختر جوانی که وکیل حرفهای است، پرونده قتلی مشکوک را به دست میگیرد؛ اما در راه حل این پرونده با خطراتی مواجه میشود که فرار از آن عاقبتش جان گیرد…
رمان های پیشنهادی:
دانلود رمان ترنم مهر در فصل آبی و مه
دانلود رمان میرا
قسمتی از رمان
چاتای که هر چند ثانیه یک بار سرش رو از پشت درخت به جلو میبرد و هدف گرفته، شلیک میکرد با پرسیدن سوالم بدون اینکه نگاهم کنه گفت:-همون کسایی که برادران و اون ایلیار و من میخواستیم تو رو ازشون محافظت کنیم! با شنیدن این حرف چاتای ناخودآگاه اخم هام داخل هم رفت! مگه من چی داشتم که میخواستن منو از این همه آدم محافظت کنن؟!-مگه من چی دارم که میخواستید محافظ من باشید؟! همون لحظه چاتای دادی کشید و خودش رو کنارم روی زمین انداخت. با نگرانی که حس کردم یک لحظه از دادش نفسم رفت و برنگشت.
نزدیکش شدم که دیدم شونش گرفته و از لای دستاش که توی اون تاریکی که رو به شب میرفت خون رو دیدم که میریخت. دستمُ روی دهنم گذاشته و نزدیکش شدم! دستمالی که روی سرم بسته بودم رو باز کردم و محکم دور شونه اش بستم تا خون بیشتری ازش نره!چاتای دستشو روی دستهای خونیام گذاشت و آروم چشم هاش و با درد باز و بسته کرده لب زد. –مرسی رز سفیدم!”خواهش میکنمی” گفته و دستم رو از زیر دستش بیرون کشیدم. تا خواستم حرف بزنم یهو سردی لوله فلزی رو روی سرم احساس کردم.
بی شک این سردی متعلق به اسلحه بود. تا خواستم از جام بلند بشم طرف با اسلحه به سرم فشار آورد و گفت:-دستاتو بده بالا و آروم بلندشو و بچرخ. داخل چشم های کاسه خون شده چاتای خیره موندم. ده لعنتی پاشو یه کاری کن! ولی چاتای چشم هاش و با درد روی هم گذاشته و چیزی نگفت! پوزخندی زده و کاری که مرد گفته بود رو انجام دادم. آروم با کمک دست هام از روی زمین بلند شدم و به طرفش چرخیدم! یک پسر چشم و ابرو مشکی و خط زخمی که از کناد لبش تا پایین چونه ش رو گرفته بود داشت. دستام و بالا سرم برده و نگاهش کردم.