پست های ویژه
دانلود رمان گیوا pdf از راحلهdm
با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر
ژانر رمان: عاشقانه، هیجانی، بزرگسال
خلاصه رمان گیوا
گوهر زنی چهل ساله که بعد فوت شوهرش تو مجازی با پسری آشنا میشه که همسن دخترشه …. گوهر محبت ندیده به حدی دلبسته شاهرخ میشه که متوجه نیت اون نمیشه و پای شاهرخ و تو زندگی خودش باز می‌کنه.. همه چی از جایی شروع میشه که شاهرخ دلبسته ی گیوا(دختر گوهر) میشه!! و حماقتی که تبدیل شد به…
رمان های پیشنهادی:
دانلود رمان زیر آسمانی به رنگ خون
دانلود رمان دارکوب
قسمتی از رمان
جلو یه مجتمع بزرگ وایستاد و گفت
باید یکم جلوتر ماشین و پارک کنم پیاده شو منم _ ماشین و پارک کنم و بیام
باشه ای گفتم و از ماشین پیاده شدم یه گوشه ایستادم و نگاهش کردم
کمی جلو تر رفت و ماشین و پارک کرد و پیاده شد
از همین فاصله نگاهم چرخید روی قد و بالاش و تو دلم قربون صدقه اش رفتم
نزدیکم که اومد دستم و گرفت و گفت خب بریم ببینیم چه خبره_
همراهش شدم و پرسیدم چیز خاصی میخوای بخری؟_
نگاهش و به اطراف دوخت و گفت هوم آره بیا تا بگم بهت_
کنجکاو به دنبالش رفتم انگار دنبال جای خاصی بود که دنبالش میگشت
بعد کمی چشم چشم کردم گفت اها اونجاست_
چون دستم تو دستش بود به دنبالش کشیده شدم
داخل یه نقره فروشی شد اینجا رو خوب یادم بود، همون نقره فروشی که برای
مادرم کادو خریده بودم از یادش پوزخند تلخی زدم، اون نیم ست هنوز تو داشبورد ماشینم بود
انقدر غرق افکارم بودم که حواسم از حامی پرت شد
وقتی گردنبندی و مقابلم گرفت و گفت نظرت چیه قشنگه؟_ به خودم اومدم و گفتم
آره خیلی قشنگه، واسه کیه؟_ از فروشنده خواست براش داخل جعبه ی قشنگی بذاره :و گفت
برای تو، من تاحالا برات کادویی نخریدم دوست دارم _ امروز جبران کنم
مات نگاهش کردم اینکه میخواست برام کادو بخره حس خوبی بود ولی
!من به طلا و نقره و اکسسوری حساسیت داشتم
نتونستم این و بهش بگم، درواقع دلم نیومد بزنم تو ذوقش
گردنبند یه طرح آغوش بود و بی نهایت زیبا بود به حدی زیبا بود از اینکه به طلا و نقره حساسیت دارم برای اولین بار غبطه خوردم.
