دانلود رمان باغ امیری pdf از طیبه سوری
با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر
ژانر رمان: عاشقانه،اجتماعی
سامان بعد از ده سال به ایران برگشته که تنها وارث ثروت عظیم پدرش از جمله باغ زیبای اجدادیشان باشد.
اما تا چشم باز میکند خودش را وسط ماجراهایی میبیند و درگیرشان میشود.
رمان های پیشنهادی:
دانلود رمان در بند عشق
دانلود رمان ناتو
قسمتی از رمان
آقای امیری؟
با شنیدن این سوال سرم را بلند کردم و خیلی زود نگاهم با نگاه مرد جوانی که روبرویم ایستاده
بود تلاقی کرد. لبخندم او را از تردیدی که به آن دچار بود رهانید و دستش را بسویم دراز کرد:
سلام، من نیما هستم خیلی خوش اومدین .
دستش را به گرمی فشردم: سلام، ممنون نیما جان.
در حالیکه در حمل چمدانها کمکم میکرد از او بخاطر حضورش در فرودگاه تشکر کردم. نیما قبل از
روشن کردن ماشین مکث کوتاهی کرد و گفت: خیلی متاسفم که در این وضعیت همدیگرو می
بینیم . بهتون تسلیت میگم. امیدوارم تحملش زیاد سخت نباشه .
چقدر از این واژه بیزار بودم. در این سالها بیشترین چیزی که از ایران بخاطر می آورم شنیدن این
واژه و تکرار همیشگی آن بود. برای تغییر حال و هوای خودم و نیما پس از حرکت اتومبیل گفتم: تو
باید پسر کوچیکه دایی بهرام باشی
با لبخند شیرینی که به نمک چهره اش می افزود گفت: بله من پسر کوچیکه و بزرگه دایی بهرام
هستم چون دایی تون فقط یه پسر داره