دانلود رمان زخم پاییز pdf از معصومه آبی
با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر
ژانر رمان: عاشقانه
خلاصه رمان زخم پاییز
پسری به اسم راهی هستش پسر جوونی که زندگیِ عجیب و شاید آرومی داره .اما راهی رو باید شناخت ..
راهی با همه ی چیزهایی که داره ، خیلی چیزها نداره !راهی از خیلی چیزها خسته اس
و کاری کرده که اگر بفهمن اطرافیانش ، احتمالا باهاش خیلی خوب برخورد نمیکنن!
رمان های پیشنهادی:
دانلود رمان سودای یک توهم
دانلود رمان شهر بی شهرزاد
قسمتی از رمان
آفتاب از لابلای پرده ها سرک میکشید داخل خانه و سکوت پادشاهی اش را سیطره میبخشید بر فضایش.
آهسته گام برمیداشتم از سویی به سویی، شبح وار! رگهای دلم ترافیک سنگینی داشتند برای عبور و مرور
زندگی از میانشان، تنگ بودند به خاطر دوری. جریان گرمی زیر دلم آهسته میخزید و
تنم را پوشش میداد. حسش میکردم هر چند کمی از سه ماه داشت! تازه میفهمیدم مادر که میگفت
جانش به جان ما بسته است یعنی چه! مادر… آه مادر…! بغض هل داد لبهای مرا به جلو، استخوان های فکم
را به لرزش انداخت. دلم برای شهر و دیار و خانه ام تنگ شده بود… دلم برای خش انتهای
صدای مادر از غرغرهای مداومش، برای درهم بودن اخم های پدر، برای سر و صدای خواهر و برادرانم جانم میداد.
رقص پرده ها را از زیبایی انداختم و کنار زدمشان تا باد سرد، ناز کنان بخزد از لای پنجرهی باز و بزداید
غبار خاطره را. بغض زیر گرفته بود تنم را، درد میکرد استخوان هایم… آخ! درد
میکرد…! روز قبل که بی همراهیِ راهی، نزد ماما رفتم و وضعیت چک کردم سبد استقامتم از تنهایی سنگین شد.
می کاست از سماجتِ زنانه ام در برابر سختیها. آی دل.. آی دل.. امان از دلی که جیر جیر میکرد و بیتاب
صدای مادری بود که تا زمانی در هوایش نفس میکشیدم، نفهمیدم بودنش نعمتی است …