رمان سرا
دانلود رمان جدید رمان عاشقانه
رمان سرا
پست های ویژه
مطالب محبوب
دانلود رمان پروانه ام pdf از صدف.ز

دانلود رمان پروانه ام pdf از صدف.ز

با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر و PDF

ژانر رمان: عاشقانه،اربابی

خلاصه رمان پروانه ام

با قتل مشکوک “سیاوش امیر افشار” ، برادر کوچکترش “آوش” به ایران فرا خونده میشه برای تصرف و کنترل همه چیز …

حتی بیوه‌ی جوان و حامله‌ی برادرش …

رمان های پیشنهادی:

دانلود رمان ماه در عقد ارباب

دانلود رمان در بند عشق

بخشی از رمان

پروانه که از مهمون خونه بیرون اومد… رنگ به رخش نبود. می‌دونست که خانم بزرگ بی حرمتی خورشید رو بی پاسخ نمی‌ذاره و

این یعنی یک هیاهوی بزرگ در راه بود! تنها چیزی که به ذهنش می‌رسید این بود که زودتر اطلس رو مطلع کنه. اطلس تنها کسی بود

که تا حدودی به خانم بزرگ نزدیک بود و می‌تونست آرومش کنه. به سرعت از پله ها پایین رفت و خودش رو به مطبخ رسوند.

همه‌ی کلفت های چهار برجی توی مطبخ در هم می‌لولیدند و تدارک شام و پذیرایی مراسم اون شب رو می‌دیدند.

سالومه هم توی مطبخ بود… نشسته بود کف زمین و سرویس قاشق و چنگال های نقره رو برق

می‌انداخت. صنم و صبورا و تنه مرغی پای دیگ‌ها ایستاده بودند و داشتند هر و کر می‌کردند. پروانه وقتی از کنارشون عبور کرد …

صداشون رو شنید: این آهو خانم جونی نداره… یه مشت استخونه! اینو چطور می‌خوان بدن به فرخ خان بدبخت دووم نمی‌یاره!

-اون دووم نمی‌یاره؟ فرخ خان دووم نمی‌یاره! به هر جاش دست بذاره سفتی استخونه! و باز هر سه شون خندیدند.

پروانه اطلس رو که مطبخ دید و براش دست تکون داد: خاله اطلس یه لحظه بیا! اطلس سرچرخوند و نگاهش کرد…

اول با اخم… بعد با کنجکاوی… بعد کفگیر بزرگی که دستش بود رو روی میز گذاشت و به سمت پروانه رفت.

-چیه پروانه؟ پروانه ساق دست اطلس رو گرفت و اونو از هیاهوی مطبخ خارج کرد. هر دوشون رفتند و پای پله ها ایستادند…

اطلس هنوز با کنجکاوی نگاه می‌کرد به پروانه. -چی شده پروانه؟… بگو دیگه دختر! جون به لب شدم! -وای … خاله اطلس!..

خاله اطلس.. وای! گوشه لبش رو با استرس گزید.. باز ادامه داد : الان قیامت میشه خاله!… نمی‌دونی چی شد !…

 

  • اشتراک گذاری
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • admin
  • 270 بازدید
  • برچسب ها:
مطالب مرتبط
موضوعات
ورود کاربران

کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان سرا " میباشد.