دانلود رمان شیفت خون آشام pdf از تیم اورورک برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
هادسون(Kiera Hudson) پلیس تازه کار 20 ساله ای است که بعد از تمام شدن دوره ی آموزشی اش به شهر متروک و دور افتاده ای به نام رگد کوو (Ragged Cove) فرستاده میشود، شهری که زندگی اش را برای همیشه عوض میکند. او در طی تحقیقاتش درمورد قتل های مخوف زنجیره ای، نبش قبرها، و مفقود شدن مردم پی میبرد که زندگی خودش هم درخطر است. هادسون باید حقیقت را از زیر خاک بیرون کشیده و بفهمد چه کسی یا چه چیزی پشت این مرگ های وحشتناک است.
از پشت پیشخوان به سمتم خم شد با زمزمه ای آهسته گفت: خب، بذار یه چیزی بهت بگم خانم جوان این چیزای کوچک بیشتر از اسپری فلفل، باتون و تیزر ازت محافظت میکنن اینا توی رگد کو و معنای احمقانه ای ندارن. یک نفر از پشت سرم گفت به اون احمق پیر توجه نکن.» به عقب چرخیدم پلیس دیگری داخل اداره شد قطرات باران از بارانی و لبه ی کلاهش روی زمین میریختند کلاهش را از سرش برداشت و تکان داد.
برخلاف گروهبان مورفی جوان بود به نظر نمی رسید بیشتر از ۲۲ سال داشته باشد. قدی کوتاه موهای مجعد، مشکی چشمانی قهوه ای و صورتی زیبا داشت. به عقب برگشتم و گفتم ببخشید؟ چانه ای تیز و چهارگوش داشت روی چانه اش چاله ای بود، انگار با میخ سوراخش کرده بودند. با اینکه صورتش را کاملا اصلاح کرده بود اما به خاطر ته ریش زیر پوستش هاله ای تیره روی نیمه ی پایینی صورتش دیده می شد. لبخندی زد و از پشت شانه ام به گروهبان مورفی نگاه کرد…
گفتم به اون احمق پیر توجه نکن. مورفی گفت: خیلی بهم احترام میذاری عصبانی به نظر نمی رسید، مثل اینکه با هم شوخی میکردند. بارانی مشکی اش را در آورد و آن را روی پیشخوان انداخت به سمتم چرخید و گفت: من لوک بیشاپ ام. لبخندی زد و ادامه داد: کسی که همه ی کارای اینجا روی دوششه. گروهبان مورفی با تمسخر گفت: حتی معنی حرفایی که میزنی رو هم نمیدونی. سرجایش نشست و پاهایش را روی میز انداخت و یکی به پیپش لوک گفت: پس تو باید بازرس جدید باشی؟