دانلود رمان زاده ماه pdf از شکیلا زنگنه برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
مهزاد روشن برترین طراح سرویس جواهرات که با نقشه قبلی وارد شرکت بزرگ جاویدها میشه، طبق رازهای قدیمی که مادرش از گذشته برای اون گفته میخواد از پسر این خاندان امیرجاوید انتقام بگیره اونو عاشق خودش میکنه و کم کم دنیاشو نابود میکنه تا اینکه ورق برمیگرده…
پاهام از ترس شل شده بود و مثل گنجشک خیس شده از بارون میلرزید دهنم زیادی از حد خشک شده بود و نفسهام نامنظم تمام تنم چشم شده بود و زل زده بود بهش. چی میگفت؟ گوشهای لعنتیم کاش کر بودن و من نمیشنیدم! چرا ساکت نمیشد؟ چرا این مرد سفید پوش ساکت نمیشد و میخواست با حرفهای درد آورش نابودم کنه؟! با هر کلمه حرفی که از دهنش بیرون میاومد اشک بیشتری توی چشم هام جمع میشد و دیدهام رو تارتر از حد معمول میکرد. قلبم کند میزد… قلبی که لبالب عشق مادر رو توی خودش جا داده بود.
-خانم روشن من قبلاً هم برای همراهتون توضیح دادم ایشون مبتلا به سرطان خون هستند یا همون لوسمی گروهی از انواع سرطانه که معمولاً از مغز استخوان شروع میشه و باعث شکل گیری تعداد زیادی گلبول سفید غیر طبیعی میشه این گلبولهای سفید خونی به صورت کامل تشکیل نشدن و به آنها بلاست یا سلولهای لوکمی یا بهتر و اضحتر بگم سرطان خون میگن… نگاهم کرد و با مکث کوتاهی ادامه داد: نشانه های این بیماری که در مادرتون هم مشاهده شده شامل مشکلات خونریزی و کبود شدگی قسمتهایی از بدن احساس
ضعف و خستگی شدید تب و خطر افزایش عفونت میشه… این نشانه ها به دلیل نبود سلولهای خونی طبیعی ایجاد میشوند. از جاش بلند شد و لیوان آبی برام ریخت به سمتم اومد و لیوانو جلوم گرفت: بفرمایید دخترم. به سختی لیوان رو از دستش گرفتم، دستهام میلرزیدند سعی کردم آروم لیوان آب رو به سمت لبهای خشک شدم ببرم… اولین جرعه نفسم رو جا آورد؛ خنکی آب بهم فهموند که تازه چه بلایی سرم اومده اولین قطره اشک روی صورتم ریخت و با همه توانش به سمت پایین هجوم برد. کاش میشد خواب بودم …