رمان سرا
دانلود رمان جدید رمان عاشقانه
رمان سرا
پست های ویژه
دانلود pdf رمان پادشاه خون از لیانا دیاکو

دانلود رمان پادشاه خون pdf از لیانا دیاکو برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی

“غزل” به مچ های سیاه و کبودم نگاه می‌کنم و باز هم سعی می‌کنم که بغضم رو عقب بزنم و روی کارم تمرکز کنم. لباس هام رو درست می‌کنم و می‌خوام تبلت ثبت سفارش رو بردارم که فرشته وارد کانتر میشه و با لبخندی گرم میاد جلو و بغلم می‌کنه، “تولدت مبارک غزل خوشگلم.” ازم فاصله می‌گیره و با یک نگاه به صورتم می‌فهمه که چه خبره. صورت گرد و بامزه اش میره تو هم و میاد جلو، “نگو که دوباره با اون عوضی دعوا کردی.” …

خلاصه رمان پادشاه خون

اتاقی که واردش میشم یه کابین تاریک و پراز دوده که پنجره قدی رو به محوطه‌ شلوغ کلاب داره. یه میز گرد جلوی پنجره است که چند تا مرد دورش نیستند و در حال سیگار کشیدن  هستند. چنان معذب میشم که حس می‌کنم دلم به هم فشرده میشه همه سرهاشون چرخیده و دارن به من نگاه می‌کنند یکیشون نوحه تو لباس‌هایی که باعث میشه چشمام گرد بشن هیچ شباهتی به انسان اولیه‌ای که هر روز به کلاب میاد نداره پیرهن آستین دار روشنی پوشیده که تو این نور نمی‌تونم رنگش رو تشخیص بدم و یه شلوار پارچه ای خوش فرم به

پشتی صندلی تک نفره تکیه زده پا روی پا انداخته و یه لیوان گرد کریستال هم به دستشه اونم مثل سه مرد دیگه داره به من نگاه می‌کنه که بلاتکلیف وسط کابین ایستادم و نمی‌دونم چیکار کنم. دست دراز می‌کنه به طرفم کیف دستی مشکی چرم که از آنا قرض گرفتم رو محکم فشار میدم و میرم به طرفش. همه‌ی صندلی ها پر هستند، انتظار داره بالای سرش بایستم؟ ظاهرا که نه چون وقتی می‌رسم بهش دستم رو می‌گیره و به طرف خودش می‌کشه انقدر که گنده است مثل اینکه یه پر کاهم. موقعیت رو مدیریت میکنه جوری که ثانیه

بعدش کنارش نشستم. چیزی نمیگم چون بلافاصله شروع به صحبت با سه مردی می‌کنه که انگار حضور من عادی ترین چیز دنیا براشونه چون نه بیشتر از یه نگاه خرجم می‌کنند و نه باهام حرف میزنن انگار نه انگار که اونجا حضور دارم نوح در مورد بارهایی حرف می‌زنه که تا هفته‌‌ آینده به دست این مردها میرسه کمی درمورد قیمت و چیزهای دیگه‌ که متوجه نمی‌شم حرف می‌زنند تا اینکه موقع خداحافظی میرسه نوح با لطافت من رو بلند می‌‌کنه می‌ایسته و باهاشون دست میده انقدر لحنش مودبانه است که باورم نمیشه این همون نوحیه که می‌شناسم …

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
“غزل” به مچ های سیاه و کبودم نگاه می‌کنم و باز هم سعی می‌کنم که بغضم رو عقب بزنم و روی کارم تمرکز کنم. لباس هام رو درست می‌کنم و می‌خوام تبلت ثبت سفارش رو بردارم که فرشته وارد کانتر میشه و با لبخندی گرم میاد جلو و بغلم می‌کنه، “تولدت مبارک غزل خوشگلم.” ازم فاصله می‌گیره و با یک نگاه به صورتم می‌فهمه که چه خبره. صورت گرد و بامزه اش میره تو هم و میاد جلو، “نگو که دوباره با اون عوضی دعوا کردی.” …
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    پادشاه خون
  • ژانر
    عاشقانه
  • نویسنده
    لیانا دیاکو
  • ملیت
    ایرانی
  • ویراستار
    رمانسرا
  • صفحات
    777
خرید کتاب
25,800 تومان
دانلود بلافاصله بعد از پرداخت
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • admin
  • 1,419 بازدید
  • 25,800 تومان
  • برچسب ها:
موضوعات
ورود کاربران

کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان سرا " میباشد.