دانلود رمان دره رویاهای سرگردان pdf از مائده فلاح برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
الناز با سپهر قرار خواستگاری گذاشته و خانواده ها آماده برای عروسی این دو هستن.. آتلیه ای که الناز و دو دوستش شراکتی راه انداختن بخاطر پدر یکی از دوستان الناز، از بین میره… الناز ناگزیر به خونه عمه اش میره تا هم از مادرشوهر عمه اش نگهداری کنه و هم جای خواب داشته باشه ولی با ورود بهزاد …
تا میدان ولیعصر را پیاده رفتم. دوست داشتم دیرتر به خانه عمه برسم مثل همهی مهمانی رفتن هایی که مامان آن قدر معطل میکرد تا آخرین نفراتی باشیم که به مهمانی میرسیم. فکر میکرد این طور بیشتر خوشایند میزبان است. چهارمین شبی بود که باید زل میزدم به در و دیوار خانهی عمه پری تا شب به صبح برسد. در تمام این مدت تا کارمان به حرف زدن میکشید بی ربط و با ربط از جمعه و روز بازگشتم به اراک میگفتم و احساس خوبی میگرفتم وقتی روز رفتنم را
مرتب به خودم و بقیه یادآوری میکردم هر چند در واقعیت برگشتن به اراک برای من حتی دیگر از صفر شروع کردن نبود حالا چند قدم عقبتر از صفر ایستاده بودم. خیابان سربالایی که خانهی عمه پری جزو چند خانهی ویلایی بازمانده در آن بود؛ برای من درست مثل گورستان ظهیرالدوله اسرار آمیز به نظر میرسید. هر روز مثل روز اول ناشناخته و غریب و دور از دسترس بود سعی میکرد با من جور نشود رو میگرفت و هر بار چیز جدیدی از خودش به من نشان میداد و ساعتی
دیگر خبری از آن نبود. گاهی احساس میکردم از همه جای تهران سردتر است و گاهی از همه جا گرم تر، یک روز در تراس یک خانهی ویلایی، پیرزنی را میدیدم که به گل هایش آب میدهد و روز دیگر نه آن پیرزن بود، نه گل هایش یک روز میتوانستم در جای معینی بایستم و تمام آن بلندترین برج را در فاصلهی انگشت شست و اشاره ام جا بدهم و از آن عکس بگیرم و روز دیگر همان برج، بزرگتر از این حرفها میشد اولین بار بود چنین حسی را به مکانی داشتم. حسی که …