پست های ویژه
دانلود رمان سبز آبی سفید pdf از الناز پاکپور و منا معیری برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
میعاد تهرانیچی ورزشکاری که بخاطر آسیب پاش مجبوره به فیزیوتراپ مراجعه کنه، پسر موفق، خوشتیپ و همه چیز تمومیه… دکتر کامران سلحشور، میعاد رو به حریر حامدی از شاگردای باهوش خودش که حالا دکتر موفق و سرشناسی شده، معرفی میکنه… میعاد و حریر گذشته از رابطه دکتر و بیمار، علاقه عمیقی بینشون ایجاد میشه ولی غافل از اینکه کامران در گذشته …
روز بسیار شلوغی بود تعداد مراجعین یک طرف این عدم رعایت نکاتی که می گفت یک طرف هنوز دستگاه هایی که باید عوض میشد را نیاورده بودند. هر چند بعد از آن گفتگوی بی سر و ته همیشه ویزیتور شرکت مخاطبش شده بود و این خوب بود اما این تاخیر در رسیدن دستگاه ها واقعا مسخره بود. در کشو را باز کرد، آخرین باری که لاتکس های آبی رنگ را دستش کرده بود میعاد تهرانچی روی تخت دراز کشیده بود
و به رنگ دستکش ها اعتراض می کرد. خیلی اتفاقی که نه… شاید هم برنامه ریزی شده بازی اش را از تلویزیون تماشا کرده بود بازی که با تشویقهای بلند سپهر همراه بود. با آن پرش هایی که او کرده بود با توجه به شرایطش خوب می دانست بعد از بازگشت دوباره مهمان همین اتاق و همین تخت خواهد بود. روی صندلی کنار پنجره نشست تا خانم آقایی و پرستارش بالاخره بیایند پیرزن بیچاره تنها بود و پرستار
بدخلقش تنها یار این روزهایش احساس می کرد آخر وعاقبت خودش هم همین است. همین تنهایی آدم های اطرافش خودخواه بودند. همه چیز همیشه به محوریت کس دیگری چرخیده بود و او در آن محور جایی نداشت. بعد از هر بازگشت مادرش سور و سات مهمانی را علم می کرد مخالفت هایش چندان تاثیری نداشت. همه ی اعضای فامیل برای دیدنش می آمدند و چه بهتر که این بساط را به فرودگاه نمی کشاندند …
