دانلود رمان آزادی و بی بارگی pdf از امید بیرامی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
نویسنده جوان کتاب در این مجموعه از دریچه چشم یک نوجوا و جوان و در قالب حدود بیست داستان کوتاه به بیان پارهای از مشکلات اجتماعی که بیشتر دامنگیر همین اقشار یعنی نوجوانان و جوانان در بدو ورود به جامعه میشوند، پرداخته است.
“بچه کولی” زندگی خسته ام کرده بود مگر ساز یک آدم چقدر می تواند با دنیای اطرافش ناکوک باشد. نمی خواستم ساز ناکوک بزنم، اما نمی شد. شاید من برای کوک زدن آفریده نشده بودم. همه مردان قبیله کولی ها دختران فرز و کمی گوشتی را دوست داشتند، اما من شـکم نداشتم. اندامم هم چنگی به دل نمی زد و تو دل برو و دندان گیر نبود. به قول پدر و مادرم اندام من
مایه آبروریزی خانواده بود. بقیه دختران کولی که در معابر می رقصیدند با شکم های کمی گوشتی و اندام جذاب فوراً دل هر بیننده ای را می ربودند. این ربودن هوش و حواس تماشاگران به پسران قبیله فرصت جیب بری فراهم می کرد. امـا هر بار که من روی صحنه رقص میرفتم توجه هیچ کس جلب نمی شد. گوشت هایم بر عکس دیگران بـه تنم چسبیده بودند و لرزش نداشتند.
مدل رقص کولی ها را از بچگی یاد گرفته بودیم و همان طور می رقصیدم، ولی به قول پدر این رقص در بدن من حرام میشد. فقط رقص نبود. من در هیچ کاری استعداد نداشتم. غذا پختنی را که همه دختران کولی از بچگی چشم بسته انجام می دادند، من نمی توانستم درست به سرانجام برسانم بدون مشکل هم اگر به پایان می رسید، زیر زبان هیچ کس مزه نمی کرد و…