رمان سرا
دانلود رمان جدید رمان عاشقانه
رمان سرا
پست های ویژه
دانلود pdf رمان طلایه از نگاه عدل پرور

دانلود رمان طلایه pdf از نگاه عدل پرور برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی

داستان درباره دختری است به اسم طلایه با اصلیت اهوازی که ساکن اصفهان است. روزی طلایه که از قضا خانواده ای متدین و مذهبی دارد به تولد دوستش دعوت شده و با کلی خواهش و التماس رضایت مادرش را مبنی بر رفتنش به جشن جلب می کند اما بعد از شرکت در جشن متوجه جو ناسالم آنجا شده و تصمیم به ترک مهمانی میگیرد که وقتی موضوع را با دوستش درمیان میگذارد فریبا مانع از رفتن او شده و او را تا نیمه شب نگه می دارد. بالاخره…

خلاصه رمان طلایه

به یک باره سرم به سمت اردوان چرخید دیدم اردوان در حالی که اخم هایش در هم گره خورده و رنگ صورتش تغییر کرده، به حالت قهر از گلاره جدا شد و در حالی که گلاره دستش را می کشید از سالن بیرون رفت گلاره هم به دنبالش. دوست داشتم آنجا بودم و حرف هایشان را می شنیدم ولی افسوس که نمیشد و بدتر از آن کوروش بدجوری شروع کرده بودبه حرف زدن و مجبوربودم طوری باشم یعنی همه حواسم

به حرف های اوست ولی مرتب نگاهم به در سالن بود که اردوان کی برمی گردد. آیا اصلا برمی گردد نمی دانم چقدر گذشت که میهمان ها را برای صرف شام دعوت کردند ولی هنوز اردوان و گلاره نیامده بودند. کوروش با اجازه از ما به سمت مردی که انگار همان پاپا خان گلاره بود رفت. ما سه تایی انگار کسی دنبالمون کرده بود شروع کردیم به پچ پچ کردن که شیدا خندید و گفت: دختره پررو لاغر مردنی می

خواستم چنان بزنم تو دهنش با برف سال دیگه بیاد پایین. مریم گفت: دختره چشم سفید دلم خنک شد دیدی اردوان چطور سرش داد می زد؟ من که حواسم به نهال بود و کاملا همه ی فیلم را به قول مریم ندیده بودم گفتم: نه بابا مگه این نهال و کوروش میذارن. شیدا که چشمانش از خوشحالی برق می زد گفت: هیچی من کاملا زیر نظرشون داشتم تا از ما دور شدن اردوان که انگار گلاره دستش رو به زور کشیده بود…

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
داستان درباره دختری است به اسم طلایه با اصلیت اهوازی که ساکن اصفهان است. روزی طلایه که از قضا خانواده ای متدین و مذهبی دارد به تولد دوستش دعوت شده و با کلی خواهش و التماس رضایت مادرش را مبنی بر رفتنش به جشن جلب می کند اما بعد از شرکت در جشن متوجه جو ناسالم آنجا شده و تصمیم به ترک مهمانی میگیرد که وقتی موضوع را با دوستش درمیان میگذارد فریبا مانع از رفتن او شده و او را تا نیمه شب نگه می دارد. بالاخره...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    طلایه
  • ژانر
    ممنوعه، صحنه دار، آنلاین
  • نویسنده
    نگاه عدل پرور
  • ملیت
    ایرانی
  • ویراستار
    رمانسرا
  • صفحات
    469
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • admin
  • 3,033 بازدید
مطالب مرتبط
موضوعات
ورود کاربران

کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان سرا " میباشد.