دانلود رمان نشست محرمانه (جلد چهارم از مجموعه شب شیاطین) pdf از پنلوپه داگلاس برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
“دیمن” ویل رفته است. ماه هاست کسی او را ندیده و پیام هایی که از گوشی اش می رسند تقریبا مطمئن هستیم قلابی اند. چیزی این وسط درست نیست. باید همین الان اقدام کنیم. مایکل آماده است تا کوو را بخواباند. ریکا چیزی را پنهان می کند. اونز کریست یک تهدید است و پدر وینتر هنوز آن بیرون است. هر کس به هزاران جهت مختلف می روند و ما آسیب پذیر هستیم. وقتش شده تا کارمان را انجام دهیم. وقتش شده است تا جایگاه خودمان را مطالبه کنیم.
داخل می شوم و کلیدهایم را روی میز کنار ورودی می اندازم و به راهم به سمت آشپزخانه ادامه می دهم. نگاهم را بالا می گیرم. طبقه ی بالا هیچ چراغی روشن نیست. اگر مرا ترک کرده تمام این دنیای لعنتی را به آتش می کشم تا او را پیدا کنم و اگر بچه ام را با خودش برده واقعا صبرم از دستش به سر می آید مزخرف است. وقتی زنگ می زنم جواب میدهی وقتی مردان من گوشی تلفن را به تو می دهند گوشی لعنتی را می گیری.
هیچ نظری ندارم که حالا چه غلطی کردم ولی برای اینکه آن گردن کوچک و باارزش را خرد نکنم باید چیزی را بشکنم. سفرم را نیمه کاره گذاشتم و به خانه برگشتم چون او تصمیم گرفته بود تماسهایم را نادیده بگیرد و آرامش اعصابم را بهم بریزد؟ چه غلط ها؟ می دانستم که باید مجرد باقی میماندم. میدانستم که آن را خوب میدانم چون این کاریست که زنها می کنند مگر نه؟ آنها تو را می گیرند و آنچنان گره خوشگل
ناز لعنتی میزنند که نتوانی نفس بکشی و … مشت هایم را فشردم و سرم را تکان دادم مزخرف عجب مزخرفی است. از راهرو به سمت آشپزخانه می روم و آماده ام که به سمت پارکینگ چسبیده به خانه بروم و طنابی بردارم تا یادش بیندازم که عاشق چه کسی شده است ولی هیکلی را آن بیرون در پاسیو میبینم و می ایستم. بیرون دارد باران می بارد. او چه کسی است؟ جهتم را عوض میکنم و به سمت پنجره ها میروم…