پست های ویژه
دانلود رمان برگ زیتون pdf از سارا جمشیدیان برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
نگار زنی جوان که بعد از مرگ شوهرش مجبور میشه برای حضانت دخترش، صیغه ی برادر شوهری بشه که ناتوانی داره و.. در این بین برادر سومی وجود داره که قبلا به نگار دست درازی کرده و همچنان طمع بیوه ی برادرش رو داره.
بالاخره به آپارتمانی رسیدیم که خونه ی آریو بود. یه واحد یک خوابه که نسبتاً خوب و تازه ساخت بود. آریو برعکس دو برادرش که شرکت پدری رو اداره می کردن برای خودش یه کافی شاپ و رستوران داشت! از اون شب تا ده شب بعد که به کل خونریزیم تموم شد هیچ حرفی باهم نزدیم اما دخترم رو برام آورد. تمام این ده شب آریو روی کاناپه و منو دخترکم روی تخت اتاقش می خوابیدیم تا عصر روز یازدهم از راه رسید.
پاشو باید تا یه جایی، بچه رو هم میذاریم پیش مادرت یا مادرم.نگران دخترم رو به سینه م چسبوندم و لب زدم: بعد میریم دنبالش؟ اخمی کرد و غرید: جلاد که نیستم آره میاریمش. دخترم رو به مادرش سپردیم و باهم به پاساژی برای خرید رفتیم. اول از همه آریو به مغازه ی لباس فروشی اشاره کرد و گفت: روی ست بودنشون حساسم اینو یادت باشه. کارتشو رو طرفم گرفت و رسما هلم داد داخل مغازه و
در رو هم بست. – سلام خوش اومدید. جواب سلامش رو با لبخند دادم و نگاهی به دورتا دور مغازه که پر از مدل های جذاب و وسوسه انگیز بود انداختم. _فعلا تا کسی نیست اگه همسرتون بخوان میتونن بیان داخل. از تصور این که آریو داخل بیاد و کنار هم این لباس های جینگول رو دید بزنیم سرخ شدم و جواب دادم – میخوام توی تنم ببینه و سوپرایز بشه. آهانی گفت و میز روبه روش رو برام از انواع و اقسام..
