پست های ویژه
دانلود رمان دوران عقد pdf از مهشاد لسانی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
این رمان در مورد آلاله است . آلاله ای که زیبا و تنهاست. در خانواده معمولی ای در غرب تهران زندگی میکند و دانشجوی ادبیات است و مازیار اولین عشق زندگی اوست. اما مازیار آن چیزی نیست که او می خواهد. برای او خواستگاری می آید که از خانواده معمولیست و او چون پدرش به تازگی فوت کرده و مستمری پدرش کفاف خرج زندگیشان را نمی دهد مجبور میشود با شهرام قرار بگذارد، قراری که بعدها زندگیش را تحت الشعاع قرار می دهد و او را به دام می اندازد…
شنبه ساعت 3 بعداز ظھر کلاس نگارش داشتم. استاد کیا ھم ھمزمان با ما در کلاس دیگری تدریس داشت. ھمه اش می ترسیدم که مازیار و استاد با ھم سر برسند و من حسابی ضایع شوم و یا مساله ای پیش بیاید. از این رو نیم ساعت زودتر از کلاس بیرون زدم تا اگر مازیار دنبالم می آید، زودتر از استاد بیرون رفته باشم و سوار ماشینش شوم. اما از بخت بد، استاد کیا به دلیل اینکه دانشجوھای کلاسش کتاب
نداشتند و جزوه شان ھم آماده نبود، قبل از ما تعطیل کرده بود. ھر چه کردم نشد که ھنگام بیرون آمدم از دانشکده او را نبینم. چون ماشینش درست مقابل دانشکده پارک شده بود و مرا دید. آه از نھادم بر آمد! حتما” الان می خواست مرا برساند! خودم را به ندیدن زدم و مقنعه ام را جلو کشیدم و با قدم هایی تند به راھم ادامه دادم. ماشین مازیار را از دور دیدم که کنار کوچه ای منتهی به خیابان دانشکده پارک شده بود.
قلبم ریخت! حالا باید چه کار می کردم؟ چه خاکی بر سرم می ریختم؟ راه آمده را برگشتم تا مازیار مرا نبیند و مجبور شوم که سوار ماشینش شوم. موبایلم زنگ خورد. مازیار بود. به سرعت تماس را قطع کردم و بعد از خاموش کردن گوشی ام آن را ته کیفم انداختم. در ھمین اثنا، ماشین استاد جلوی پایم ترمز کرد و شیشه را پایین کشید و گفت: خانم عظیمی.. بفرمایید.. به زور لبخند زدم و با ترس گفتم: نه ممنون!
