دانلود رمان چنین مادر چنین پسر pdf از آلکساندر دوما برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
عده کثیری برای مراسم عید سن مدار در میدان سنت ژنویو گرد هم آمده بودند. در این هنگام، جوانی با مسلک پروتستان از بارانی قریب الوقوع خبر میدهد. چند تن از حاضران که نمی خواستند عیششان منغص شود از این خبر برآشفتند و جوان را به ارتداد متهم کردند و او را با خشم و غضب در رودخانه ای غرق ساختند. در پی آن بارانی شدید باریدن گرفت و سیلاب از هر جانب سرازیر شد. باران همچنان تا چهل روز ادامه یافت, (زیرا وقتی در روز عید سن مدار باران ببارد تا چهل روز قطع نخواهد شد) و بدین ترتیب…
چنان که گفتیم مرد جوان داستان را از جائی که قطع شده بود شروع کرد و گفت: دوست من نامه را از جیب مقتول برداشت و در حالی که می ترسید تعقیبش کنند بطرف کوی (مونمارتر) فرار کرد و پس از آنکه به صحرا رسید در جائی که با خیال راحت می توانست نامه را بخواند شروع بخواندن کرد و همانطور که من هم نامه را خواندم مشاهده کرد که پاکت حاوی یک فرمان از طرف فرانسوای دوم پادشاه فرانسه است.
چنان که به همه شما هم خواهم داد که به بینید زیرا این نامه باز شده و دوست من خیال کرده که حق دارد آن را بخواند و بداند که از چه کسی و برای چه شخصی فرستاده شده و بالاخره اگر میسر باشد خودش آن را با رعایت تمام ملاحظات به امضاء کننده برگرداند و آن وقت برای دومین بار (مرد اسکاتلندی) نامه را از جیب خود خارج ساخته و باز نموده و بشرح زیر قرائت نمود: ” به دوستان و وفاداران ما در پارلمان
پاریس نمایندگان و وکلا – از پادشاه – دوستان و وفاداران ما ـ ما نارضایتی بزرگی از طول مدت مرافعه ای که در پارلمان بر علیه مستشاران توقیف شده از لحاظ مذهبی و در مورد آن دوبورگ جریان دارد داریم و آنچه میل ما است اینست که این موضوع بفوریت به نتیجه برسد به این دلیل ما از شما میخواهیم که فورا همه کارها را بگذارید و برای اقامه دعوی و رسیدگی و به نتیجه رسیدن این موضوع با کمال سرعت اهتمام نمائید…