دانلود رمان آغوش سرخ pdf از کیاندخت۷۰ برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
مادر آیلار تصمیم میگیره با بهراد که وضع مالی خوبی داره ازدواج کنه ولی ایلار مخالف این ازدواجه. بعد از ازدواج آیلار مجبور میشه با اونا زندگی کنه، بعد از مدتی بهراد میفهمه به آیلار حس داره و شروع به ازار اون میکنه و…
کش و قوسی به بدنم دادم و چشمامو آروم باز کردم. وقتی سقف یک دست نیلی رنگـو دیدم چند ثانیه ای طول کشید تا یادم بیاد کجام، اولین روز و اولین صبح در خانه ی ناپدری هر چند بهداد به هیچ عنوان بـه ناپدری ها شباهت نداشت. اصلا مگه ناپدری ها چه شکلی بودند؟ سبیل های چخماقی و شکم برآمده داشتند؟ نمی دانم اما هرچه بودند شبیه بهداد نبودند. سر جام نشستم و علت بدن دردم آشکار شد. با شلوار جین و
مانتو خوابیده بودم و مامان حتی به خودش زحمت نداده بود مانتوم رو دربیاره ظاهرا رسیدگی به مسائل زناشویی مهم تر بوده چندشی” زیر لب گفتم و بلند کمدچوبی بنفش رنگ رو باز کردم و لباس هامو دیدم که مامان به سلیقه وسواسی خودش چیده بود. مامان به معنای واقعی کلمه وسواسی بود. حتی رنگ لباس ها را هم بر اساس طیف رنگی آن ها آویزان کرده و چیده بود. برعکس من که لباس هامو
بعد از هر بار استفاده می چپوندم تو کمد و برای پیدا کردن و استفاده دوباره باید چقدر زمان صرف می کردم. تاپ لیمویی رنگو برداشتم و غر زدم. “کی من و مامان شبیه هـم بودیم که این بار دوم باشه؟” مانتومو در آوردم و تاپو جایگزینش کردم موهامو شونه زدم و از اتاق زدم بیرون حوصله دید زدن خودمو تو آینه نداشتم یک چهره ی تکراری و بی رنگ و رو دیدن داشت مگه؟ اولین در رو به روم رو به خیال این که…