دانلود رمان دختری از جنس شیطان pdf از raheleh.dm برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
ستاره دختر پرورشگاهی که وارد عمارت فرجام فرها میشه تا از پویان پسر فلج فرجام فرها پرستاری کنه، ولی این بین با پیمان پسر شیطونی وارد رابطه میشه و وقتی پویان رابطه ستاره با برادرش رو میبینه از حسادت وقتی یه روز عمارت خالی بود به ستاره دست درازی میکنه و اونجاست که ستاره میفهمه پویان اصلا فلج نیست و حالا بین دو برادر گیر افتاده و…
«پویان» از دست این دختر به حدی عصبی بودم کھ دلم می خواست یه دل سیر بزنمش. اصلا حسی به کاراش نداشتم، یعنی من کلا بی حس بودم. سر ھمین موضوع پانیذ ترکم کرد و رفت با… با فکر به گذشته لعنتی اعصابم بیشتر بهم ریخت و دستام و گذاشتم رو مچ دست ستاره که داشت دستمو لمس می کرد و سعی داشت اذیتم کنه و با تمام توان فشردم. از جمع شدن صورتش، فهمیدم که دردش گرفته. با کشیدن دستاش، صورتش و
آوردم جلوی صورتم و کنار گوشش پر حرص پچ زدم: _مبادا، مبادا به خودت این جسارت و بدی که بخوای با من بازی کنی! وگرنه به الانم نگاه نکن، کاری میکنم از کردت پشیمون بشی. بعد با یه ھول کوچیک می فرستمش عقب بهش تشر میزنم. _حالا ھم برو از اتاقم بیروون. انگار انتظار این واکنش رو از طرفم نداشت که شوکه نگام میکنه. دھن باز میکنه حرفی بزنه که با جدیت در اتاق و نشونش میدم. با این کارم دو قدم عقب میره و بعد حرصی از
اتاقم میزنه بیرون. کلافه چنگی به موھام میکشم و از رو ویلچر بلند میشم و میرم سمت در و قفلش میکنم. پوزخندی میزنم و میرم رو لبه تختم میشینم و دستی به صورتم میکشم. دیگه از این وضعیت خسته شده بودم. از اینکه مجبور باشم خودم و مریض نشون بدم تا بتونم کسی رو که می خواست بهم ضربه بزنه رو بنشونم سرجاش. ھنوزم باورم نمیشه برادر خودم، اونم فقط بخاطر ثروت می خواست برادر خودش و بکشه. پوزخند تلخی میزنم…