دانلود رمان قتل در قطار سریع السیر شرق pdf از آگاتا کریستی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
هرکول پوآرو در هنگام سیاحت در ترکیه با تلگرافی به لندن احضار می شود. او به سختی در یکی از کوپه های واگن تخت خواب دار قطار سریع السیر شرق جایی پیدا می کند و به سمت لندن به راه می افتد. در قطار هم سفرانش را زیر نظر می گیرد و بلافاصله متوجه می شود که افرادی که در واگن او هستند، جمع ناهمگونی را تشکیل می دهند. در واقع از تمام طبقات اجتماعی نماینده ای در داخل این واگن وجود دارد، ولی کسیکه بیشتر از بقیه توجهش را جلب می کند ساموئل راچت، یک تاجر خیر آمریکایی است که...
“بازجویی از مسافران” در واگن نهار خوری همه چیز حاضر و آماده بود. پوارو و مسیو بو با هم در یک طرف میز نشستند و دکتر هم روبروی آنها روى یک چهار پایه قرار گرفت. روی میز جلوی پوارو نقشه قطار و نام مسافران هر کوپه با جوهر قرمز دیده می شد. پاسپورت ها و بلیت ها، انباشته به روی هم در یک طرف میز قرار داشت. برای نوشتن هم روی میز قلم و جوهر و مداد و کاغذ گذاشته شده بود. پوارو گفت: عالی است. حال می توانیم بدون
دردسر بازجویی را شروع کنیم. فکر می کنم اول باید شهادت مأمور قطار را بشنویم. احتمالا تو یک چیزی درباره این مرد می دانی مثلا چه شخصیتی دارد؟ یا اینکه مردی هست که آدم بتواند به حرف هایش اعتماد کند؟» مسیو بو گفت: «باید بگویم او کاملاً آدم قابل اعتمادی است. پیر میشل بیشتر از پانزده سال است که در استخدام شرکت ما است. او فرانسوی است و نزدیک کاله زندگی می کند. البته شاید ذهن چندان قابل ملاحظه ای نداشته باشد. ولی مرد کاملا محترم و صادقی است.»
پوارو با حالتی که جریان را می فهمد سرش را تکان داد. گفت: «خوب است. حالا بیایید او را ببینیم.» میشل مقداری از اعتماد به نفسش را بدست آورده بود، اما هنوز هم پیر بی نهایت عصبی بود. در حالیکه نگاهش از پوارو به مسیو بو در گردش بود. با حالتی مضطرب گفت: «امیدوارم مسیو فکر نکنند از جانب من کوتاهی شده است. اتفاق موحشی رخ داده است امیدوارم مسیو فکر نکنند که این امر به نحوی روی شغل او بازتاب پیدا می کند.»