دانلود رمان پیمان pdf از دانیل استیل برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
نویسنده در این داستان ماجرای دختر و پسری را به تصویر کشیده که در جامعهای پلید با همه دشواریها و هر بلایی پذیرا میشوند تا پیوند مقدس ازدواج را برقرار کنند و به دور از ناپاکیها روزگار بگذرانند. رمز توفیق دانیل استیل و این اثر در عرضه و ارائه عشق پاک و مهر بی شائبه نهفته است…
درهای آمبولانس باز، و برانکار با مهارت به داخل هتل حمل شد. مدیر هتل که یک آپارتمان کامل را برای آن ها آماده کرده بود برای استقبال از آن ها در سرسرای ورودی انتظار می کشید. آن ها قصد داشتند در فاصله بیرون آمدن از بیمارستان تا رفتن به منزل، یکی دو روز در هتل اقامت کنند. ماریون چند قرار ملاقات مربوط به کار در بوستون گذاشته بود و علاوه بر آن مایکل اصرار داشت که قبل از رفتن به خانه، چند روزی در یک هتل بمانند مادرش آماده
بود که در مقابل تمام تمایلات او سر تسلیم فرود آورد. مدد کاران آمبولانس مایکل را با احتیاط روی تخت خواباندند و او با حالت عصبی شکلکی در آورد و به مادرش گفت: بخاطر خدا بس کن مادر من حالم خوبست تمام دکترها گفتند حالم خوبست با اینحال عجله لازم نیست. مایکل به اطراف آپارتمان نظری انداخت و پوزخندی زد: عجله…؟ مادرش به مدد کاران آمبولانس انعامی داد و آن ها بیدرنگ ناپدید شدند. اتاق پر از گل بود و یک سبد بزرگ میوه روی
میز نزدیک تخت قرار داشت این هتل متعلق به ماریون بود که چند سال پیش بعنوان نوعی سرمایه گذاری خریده بود. ماریون به مایکل گفت حالا استراحت کن عزیزم و هیجان به خودت راه نده دوست داری چیزی بخوری؟ پیش از آن ماریون در نظر داشت که برای مراقبت از او پرستار دائمی بگیرد ولی حتی دکتر توصیه کرده بود که این کار را نکند چون بدون شک مایکل را به مرز جنون می رساند. اکنون مایکل کاری نداشت جز اینکه دو هفته دیگر را…