پست های ویژه
دانلود رمان اسیر نگاهت شدم pdf از مریم قاسمی برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
مانیا دختر پرشور و اما مغرور… آراد درد دیده و مغرور… آیا میشه این دوتا آدم که پر از غرورن بهم برسن! اصلن مگه تو عشق و عاشقی غرور معنایی داره؟ مانیا روزی که نتیجه کنکورش اومده با آراد تصادف میکنه، همچی به این تصادف کوچیک ختم نمیشه. آرادی که بعده پنج سال به کشورش برگشته و از جنس زن بیزاره چطور با مانیا برخورد میکنه؟
٭آراد٭ مامان بابا خیلی خوشحال شدن از دیدنم… داداشم واسه خودش مردی شده… باید از فردا به کارای شرکت اینجا رسیدگی کنم… تو این سن کم تونستم ب موفقیت های بزرگی دست پیدا کنم… یه شرکت مهندسی دارم یک شعبش المانه و شعبه دیگش اینجاس… به بابا گفته بودم که کارای شرکتو به یه وکیل معتمد بسپاره… یک هفته ای بود که از المان برگشته بودم مامان بابا همش اصرار داشتن یه مهمونی به مناسبت برگشتنم بگیرن ولی
من مخالف بودم بالاخره مامان راضیم کرد و قرار شد ک دو روز دیگه مهمونی برگذار بشه و تمام دوست و اشنا بیان… داشتم میرفتم که از خیاط مامان لباسشو بگیرم که یه راننده ناشی خورد بهم… ای بابا حالا که عجله دارم باید این اتفاق پیش بیاد… دیدم اون راننده ناشی یه دختره باید حدس میزدم دختر باشه چون دس فرمون دخترا اینجوریه… دختره اومد طرف ماشینم و با انگشتش زد به شیشه…از ماشین پیاده شدم و رفتم جلوش وایسادم.
تا چشمش به من خورد به تته پته افتاد… دختر ریزه میزه ای بود و بهش میخورد 11 سالش باشه… من: تو که پات به زور به پدال گاز میرسه چرا میشینی پشت ماشین بابات بعد جلو من به تته پته میفتی… تا اینو گفتم صورت دختره قرمز شد… دختره: هی اقاهه اولن کوتوله خودتی دومن ماشین بابام نیست سومن تقصیر خودته که زدی عروسک منو داغون کردی بعدشم خودت چی مثه چنار قد دراز کردی و طرزصحبت کردن بایه خانوم متشخص رو نمیدونی..
