پست های ویژه
دانلود رمان رویای خیس pdf از فاطمه عابدین زاده برای اندروید و کامپیوتر و PDF و آیفون، با لینک مستقیم با بهترین فونت نسخه اصلی
دختری به اسم اوا عاشق پسری به اسم ارین میشه. روز عقدشون اتفاقی میفته که برای حفظ ابرو کار دیگه ای میکنه…
#از زبان آوا. دلم واسش سوخت یه چندبار واسه بابام متن نوشته بودم برای جلسش تو اداره شاید بتونم کمکش کنم رفتم یه متن واسش نوشت. خدا خدا می کردم که خوشش بیاد ابرو شم نره. دوباره رفتم تو اتاقش ولی در نزدم چون دیرشم شده بود رفتم داخل اتاق دیدم بد عصبیه. _اقای محسنی. _بله. _زنگ زدم کنسل کردم حرص نخورین. _چی چیکار کردی؟ دیدم بدعصبیه بیخیال شوخی شدم. _شوخی کردم اینم متن امیدوارم خوب باشه،
کارتون راه بیوفته. _بده ببینم چیکارکردی مگه توام بلدی. ساکت شده بود قیافش عجیب شده بود یعنی متنم بد شده انقد که تغییر چهره داده که یهو گفت: _این از متن منم عالی تر شده چیکار کردی تو دختر مرسی. _جدی خوشحالم که کمکتون کردم الانم برین دیرتون نشه موفق باشین. امیدوارم که کارتون خوب پیش بره. _خیلی ممنون خدافظ. _بسلامت. رفت منم به کارام رسیدم ساعت چهارنیم بود که دیدم با یه جعبه شیرینی اومده.
_خانوم عمرانی واقعا ممنون انقد متن تون خوب بود که قرار دادم بستن باهامون. _بفرما دهنتونو شیرین کنین. -جدی خیلی خوش حال شدم افرین مرسی. _نوش جان افرین به شما نه ما، دارین میرین؟_بله ساعت چهارنیمه کارامم تموم شدن. _میخواین برسونمتون. _نه ممنون اژانس دم شرکته مرسی. _خسته نباشین بازم ممنون. _خواهش میکنم خدافظ. رفتم سوار اژانس شدم به سوی خونه خیلی خسته بودم درو بازکردم سلام دادم بدون حرفی رفتم بخوابم…
